- لیست اشعار
- موضوع
- آزاد
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
محمد قدیمی
در20 /02/ 1394 -
مهری کندری
در20 /02/ 1364 -
hossein fathi
در20 /02/ 1398 -
مجید شرفزاد
در20 /02/ 1354 -
بهروز قاسمی_رها
در20 /02/ 1399 -
عبدالنبی ژاله
در20 /02/ 1399 -
ن د
در20 /02/ 1399 -
انوش بیات
در20 /02/ 1371
بسمه اللطیف مهر و خرد ای غنچهای که چاک گریبان دریده ای با ناز خود به عرصه دوران رسیدهای زیباتر از شکوفهای از بس لطیفی و از لطف چون تجلی صبح سپیدهای در وصف تو اگر بنویسم بدین سیاق می زاید از دل...
ادامه شعر#سکوت هبوط بی فایده ی سیبی در شاهرگ گندمزار نان به شکم بستند وُ در جیب هاشان مانده ام روی دلشان وقتی با دست سیلاب می شویند یا به صاعقه ی کوری در آسمان شکار می شوم اینجا که مرگ هم از زبان...
ادامه شعرازسکوتم، صولتِ فریاد می ریزد به هم وز حدیثم، قصه ی فرهاد می ریزد به هم از سؤال بی جوابم ، وز هراسِ مبهمم داد ویران می شود بیداد می ریزد به هم خستگی هایم اگر جاری شود در ذهنِ سال مهر می گرید مرا، خ...
ادامه شعربسی زحمت و رنج کشیدم که هیچ از هیچ به هیچ رسیدم که هیچ حسرت ای کاش برایم ماند که هیچ خلق بسی گفته است گو دست بگیرد که هیچ ارزش هیچ نداری که هیچ بار اضافه ای هیچ به هیچ...
ادامه شعرآنـچـه نُـمـو یـافـت و نـمـود زیــرِ پـوسـت دشـمـن خـیـرخـواه و هـمـی شـرِّ دوسـت دختـرک از فـقـر بفـروخـت تـن ، سـپس : دغــدغــۀ مــردم شـــهـــر ، آبـــروســت !! وای بــــر آن ؛ جــامـــعـــۀ زن س...
ادامه شعر*** هنوز آفتابپرست بود اگر چه میان شاخههای بیبرگ یکرنگ به نظر میرسید... ***
ادامه شعر«نوزده آبان» یاد آن روزی که با هم های و هویی داشتیم روز میلاد تو ما جشن و سروری داشتیم گر دلت خون بود امّا بر لبانت خنده بود در شب میلاد تو ما حال و شوری داشتیم آسمان خانه روشن بود با انوار ت...
ادامه شعرناامیدی دیر زمانیست تشنه یک خواب طولانیم مرگ اگر به موقع بیآید با جان و دل پذیراییم محمدمولوی
ادامه شعردلداده شدم به می و میخانه همه مسته تو و منه دیوانه جام آمد به دست همه دردم بکسست فاحشه بازی آمد ز دست باز دل ما را شکست او توبه کرد و من هنوز مسته مست ...
ادامه شعر*** میان اسباب بازیها عروسکی که دهانش باز نمیشد و دستهایش مشت ارزانتر بود... ***
ادامه شعربا دیدن ، تکاپوی معصوم هر جاندار ، برای گریز ، با دیدن وحشت هر غاز وحشی ، که کپ کرده لای بوته های سکوت، و با دیدن هر پرنده ی تیر خورده ، که از ترس می تپد قلب اش به تندی ، بفهم انسان شکارچی آزادی ، بفه...
ادامه شعردر جام و جم ما شما نداریم بین هست و نیست نیست نداریم تو از مایی ما از شمایم دگر اما و اگر ها نداریم
ادامه شعر*** سالها میگذشت و هیچ زمستانی در خانههای بیسقف بهار نمیشد... ***
ادامه شعرگفتم و گفتا گفتم ما دو قطب هم نامیم به هم نمی رسیم گفتا من و تو باورمان از آغاز به هم نرسیدن بود محمد مولوی
ادامه شعرحـکـایــت اَتَــل مَــتَــل ؛ بـه درد مـا نــمـیخــورد ژیـگـول و قـرتـی و هَـوَل ؛ به درد مـا نمیخـورد عـمارتی و قـصر و کاخ و ساختـمان و خانـهای : قـرار گـرفـتـه بـر گُـسَـل ؛ بـه درد مـا نمـیخـو...
ادامه شعربنام خدا در عَجَب هستم از این چرخِ گذر گاه خیرت می دهد گاهی که شر ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ این یکی خواهد زِحق دختر پسر آن یکی را نیست پدر بالای سر ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ بنده ی حقی اگر ای بامرام تو یتیمان را نوازش کن مدام ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘...
ادامه شعر«زندگی» زندگانی روز و شب کردن که نیست راه را بیهوده پیمودن که نیست زندگانی گاه شیرین است و تلخ زندگی با چشم تر دیدن که نیست همچو حیوان پیرو شهوت شدن زندگانی خورد و خوابیدن که نیست شمع دل روش...
ادامه شعر... چون نفسی در من دمیدی! نیست مرا نیست شوی نه دمی، نه باز دمی یعقوب پایمرد paymard ...
ادامه شعریک خیابان دلهره با کوچه های پر زِ آه می روم بر کوچه سار زندگی بیراهه راه قرص ها یاران همراه منند هر صبح و شام بارها گفتم که این آخر کند من را تباه حس غربت در دلم بدجور بی آرامش است میکن...
ادامه شعرمن که آخر میشوم پروانه ای در این دیار پس چه باکی من کنم از پیله های روزگار م.پاس
ادامه شعر