3 Stars

فصل فریب

ارسال شده در تاریخ : 03 اسفند 1402 | شماره ثبت : H9428409

ازسکوتم، صولتِ فریاد می ریزد به هم
وز حدیثم، قصه ی فرهاد می ریزد به هم

از سؤال بی جوابم ، وز هراسِ مبهمم
داد ویران می شود بیداد می ریزد به هم

خستگی هایم اگر جاری شود در ذهنِ سال
مهر می گرید مرا، خرداد می ریزد به هم

شعله پرپر می شود از هرمِ آه زخمی ام
آن چنان که برگِ گل در باد می ریزد به هم

می روم بر بالِ یاد اما در این تقدیرِ کور
در سراب بی نصیبی یاد می ریزد به هم

می نشینم در نگاهِ آفتاب اما دریغ
روزِ روشن در شبِ میعاد می ریزد به هم

من که سهلم در تبِ توفنده ی بارانِ یأس
کوه می پیچد به خود،پولاد می ریزد به هم

وای اینک در سیاهِ سینه ی فصلِ فریب
پیلتن با خدعه ی شغاد می ریزد به هم


#کامران_شاه_علی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 33 نفر 103 بار خواندند
امیر عاجلو (04 /12/ 1402)   | محمود فتحی (05 /12/ 1402)   | کامران شاه علی (06 /12/ 1402)   | محمد مولوی (29 /12/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (04 /12/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 4

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا