- شاعران
- مریم نصیری
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
بیوگرافی مریم نصیری
جنسیت | زن |
تاریخ تولد | - |
کشور | ایران |
شهر | تاکستان |
بیوگرافی | - |
سفر کرده همان ماهی که یک عمر
سلامش دل به این مرداب می داد
گُمَم کرده نوازش های دستی
که با مهرش به چشمم خواب می داد
به وقت دیدنش تاصبح فردا
لبانم با لبش در گفتگو بود
اگر چه شیر دل بودم مرا کُشت...
این زن از چشمت سر و سِرّی به سر دارد
از خطاهای لبت چشمش خبر دارد
می نشینی با من اینجا، باید از رفتن
از مسیر جادّه چشمت دست بردارد
شاخه ی سبزم دلم خون شد تو که رفتی
آمد از پایت صدایی که تبر دارد...
تو برایم طعمی از شیرینی رویا شدی
در نگاه من نمیدانم چرا زیبا شدی ؟
در سکوت و تاری ِ شب های سرد و بی صدا
نغمه ی امید و نور روشن فردا شدی
تو همان ماهی که از آغوش آن شب های تار
ناگهان با عشق و جان ...
یک جهان را گشت از من ماهتر پیدا نکرد
رفت از دیوار من کوتاهتر پیدا نکرد
با لب هرزه به دنبال کدامین بوسه رفت ؟
هر لبی بود از خودش گمراه تر پیدا نکرد
دل ربودن گر چه عمری کار من بوده ،دلم
هرگز انبا...
می کشی دست از لبم می آوری آشوب را
مثل مستی که شکسته شیشه ی مشروب را
بی محابا سیل وحشی در دلم انداختی
باردیگر حجمی از احساس نامطلوب را
شد تسلّای دلم باران شب امّا گرفت
آتش خشم تو حتّی هیزم مرط...
انتشار ویژه
-
جاگذاشتی
حمیدرضا عبدلی حمیدرضا عبدلی
ما را چنین توکه و تنها گذاشتی این داغ را تو بر دل بابا گذاشتی درهر کجای خانه ماردپای
ادامه شعر