کنار ایستاده ترین سروها جان داده
کسی که عمر خود را به ایران داده
گناه دارد اگر ماه بی خبر باشد
که مرگ پشت سر تو سری تکان داده
سگ محله تان از غروب می ترسید
چون یکی به او روح سیاهی نشان داده
تو در صد...
اتاق تاریک ، صدای تو ناگهان در خواب
کدام نویسنده ، نوشته داستان در خواب
روز خوش ندید پس از آن مهتاب
شبی که روی تو دید آسمان در خواب
تیر بار ستاره می شد ، پس هر پلک تو
به چشم های تو می رفت ، کهکشان د...
شبیه رفتن من اشک های تو هم جاریست
نپرس این همه بی چارگی به خاطر کیست
تو آفتاب حیات آوری برای همه
اگر من آدمکی برفی ام گناه تو چیست؟
شکستی و ریختم به پایت جهانم را
حالا برو برای همیشه ، خرابه جا...
رهایت می کنم با همان دردی که
کشانده مرا به تختخواب سردی که
به روی جای تنش موریانه میلولد
به روی جای پر از خاک و گردی که
تمام بودنش از جنس نبودن بود
بودنهای تلخ و بی روح و سردی که
و دست های آغشته به...
رو نکنی بسوی ماه ، آسمان بی ماه شود
خم نشوی تو بر کسی ، تنت بی الله شود
لحظه ی غمگین شدنت شهر دلم عذا شود
تمام کوچه های دل غصه خورد تباه شود
برگ ریزان می کنی ، همزاد پاییزی مگر ؟
بی چاره سرو پر غر...
تبلیغات
