کفش غم پا کرده راه افتاده ام
شادم که به این روز سیاه افتاده ام
بعد عشق نامه زدی زیر الفبای خودت
عاشقم کردی و رفتی پی دنیای خودت
ساده از ماهی در دام خودت می گذری
تور انداختی که شاید روز مبادا ببری
چون که از تور نجنبد گره محکم زده ای
نمیرد ماهیت گاهی سرک هم زده ای
از همان روز تو را دیدم گرفتار توام
مثل ماهی ام که افتاده به قلاب تو ام
شاهی که در مات تو شد کیش منم
قندی عسلی نوش تویی نیش منم
مثل آب دور تو پیچیدم و گرداب شود
تو قطبی تر از آنی که یخت آب شود
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 04 فروردین 1401 11:12
لطیف و دلنشین
محمد خوش بین 14 فروردین 1401 15:39
سپاس بزرگوار
مراد مراغه 05 فروردین 1401 11:05
سلام و درودها استاد عزیز
سروده زیبایی است و شیوا
سالی نیکو برای شما و خانواده محترم آرزومندم
برقرار باشید و مانا به مهر محبوب بی همتا
محمد خوش بین 14 فروردین 1401 15:41
سلام
همچنین سالی نیک و پر بار برای شما و خانواده محترمتان
باشد
سپاس از لطفتان بزرگوار