ویرانه نه آن است که جمشید بنا کرد
ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که با هر نگه دوست
صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت...
به قول شعر نیمایی(تو را من چشم در راهم
گرم یاد آوری یا نه من از یادت نمی کاهم)
چه زیبا می شد از شعرش اگر بودم هنرمندی
کشم عکسی خیالی را به رنگ و نقش دلخواهم
به بومم می کشیدم کوه و رویش سرو کوهی را
...
تقدیر هم با درد هایم قد کشیده
یک راه با چندین غم ممتد کشیده
گاهی نمی فهمد کسی حرف دلت را
وقتی که دنیا لحظه ها را بد کشیده
باید به دیدارم بیایی تا بفهمی
از دوری ات این دل غمی بی حد کشیده
قدر زیادی ح...
پزشک نیستم اما...
لا به لای گیسوانت ،
نسخه ی تمام دردهایم را پیچیده ام.
#بهزادغدیری شاعر کاشانی
به لبخندت گرفتارم ، ز شوق عشق سرشارم
دلم میخواست جانم را به دستانِ تو بسپارم
برایت یک بغل شعر و نسیمِ عشق آوردم
تویی رویای شیرینم ، تویی مضمون اشعارم
ترنم های آرامت ، دلم را زیر و رو می کرد
...
تبلیغات
