اما ما عشق را توی سیاهچاله ای که نفسهایمان را به شماره می انداخت هم از یاد نبرده بودیم و در گرگ و میشِ سنت هایشان دستهای خود را یافته بودیم تا خروارِ یاوه های گندیده را بکوبیم توی سرشان ما ع...