. سیمای خاقانی در آئینه شعر لسان الغیب

.
. نخستین سخن چون گشایش کنم . . جهان آفرین را ستایش کنم
.
این نوشتار حاصل بیش از یک سال تحقیق بوده است لازم بیاد آوریست
در حدود دو سال به لطف استاد محسن سازگارا عضو انجمن
حافظ پژوهان بوده ام . قلم بدست و نُت بردار !!
***** ***** *****
سیمای خاقانی در آئینه شعر لسان الغیب
همانطور که می دانیم . خاقانی بیشتر به قصیده سرایی شهرت
دارد تا به غزل ، نیز . حافظ به غزل گویی شُهره است تا به
قصیده . با این حال این نکته مانع از قیاس دو شاعر بزرگ
پارسی گوی با یکدیگر نمی شود ، چرا که در این نوشتار
آنچه مورد کند و کاو قرار گرفته مقایسه شعر خاقانی با شعر
حافظ به لحاظ فرم ( رو ساخت ) و محتوا ( ژرف ساخت ) است
آنچه این قیاس را موجه تر نشان میدهد یکی طرز خاص سخن حافظ
است ، چه این که حافظ هر آنچه شاعران پیش از او در قالب های
مختلف شعری بیان کردند در قالب غزل آمیخته ساخت و از این طریق
غزلی نو بنام ( غزلی تلفیقی ) بنیان نهاد . دیگر آن که اگر چه این
سرآینده بزرگ اشاره ای به خاقانی به عنوان کسی که به استقبال هنر
و اندیشه اش رفته . نکرده است . چنان که در خصوص سعدی و خواجو
می گوید . اما . بر اساس آنچه در سطور بعد خواهیم دید حافظ از شعر
خاقانی به جهات مختلف بهره های فراوان برده است . با این تفاوت که
سخنان وی نسبت به خاقانی از ساختاری نیرومندتر بر خوردار است
و کمال حـُسن ترکیب کلمات از آن خواجه می باشد
از همراهی سروران گرامی با این نوشتار سپاسگزاری می نمایم . .
.........................................................................................................
کلمات و ترکیبات . خاقانی
استفاده و اقتباسات خواجه ، از خاقانی را می توان در موارد ذیل به اختصار
بیان کرد .
زبان . . ( کلمات و ترکیبات )
در بررسی سروده های خاقانی با حافظ ، انبوهی از کلمات و ترکیبات مشترک
وجود دارد . که این نمونه ها از آن جمله اند / جام / قدح / می / مل / صبوح
صبوحی / سلسبیل / صراحی / صنم / دلبر / دلستان / شاهد / شوخ / شبستان
شحنه عسس / محتسب / کرشمه / کرامات / کحل / کلک / کوثر / کیمیا محک
مشاط / مستی / مستوری / رندان / عافیت / سلامت / نگار / نواله / ناوک . . .
خاقانی
مگو شاه و سلطان اگر مرد دُردی
ز / رندان / وقت آشنایی طلب کن
حافظ
راز درون پرده ز / رندان / مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را
و ترکیبات
جام جم / دختر رُز / خیال زلف / زلف هندو / صورت چین / عزیز مصر /
اسم اعظم / رنگ شفق / رشته تسبیح / نوک غمزه / نعل سمند / یوسف مصری
زهد ریا / طارم فیروزه / صبح نخست / طوطی گویا / عنبرسارا / کاغذین
جامه / ازرق پوش / خطاپوش / عطا بخش / خلوت سرا / باده فروش / خمخانه
سراپرده / رطل گران / سراچه / کاسه گردان / کحل الجواهر و . . و . .
خاقانی
گر رحمت حق هست عطاپاش خطاپوش
تو رحمت حق بر همه آفاق عطایی
حافظ
پیر دُردی کش ما گرچه ندارد زر و زور
خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد
آنچه نوشته شده از یادداشت ها و بیاد آوری های شخصی است !! وگرنه
بسیاری از ترکیبات خاقانی و حافظ را به کرات می توان دید و خواند
خوب بیاد دارم برای اثبات یک بیت از غزل خواجه و این که حافظ خود
چندین بار این بیت را دگرگونه نوشته . بیش از یکی دو جلسه طولانی
مدت حافظ پژوهان را بخود اختصاص داد . بجاست جهت یاد آوری
آن بیت را اینجا بیاورم .
جالب است بدانیم مصراع دوم این بیت بوسیله خود خواجه چندین بار تغییر
داده شده . کاتبان آن زمان هرگز دارای این چنین قدرت درک و تسلط
بی چون چرای حافظ را نداشته اند . که خود بنابرسلیقه خود این مصراع
را تغییر دهند . بنابراین مشخص است که شخص خواجه شیراز گهگاهی
به سروده های قبلی خود نظری و احیاناً تغییری در آن ها ایجاد می کرده
تا دل هرزه گرد من رفت بچین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند
و بعد از چندی مصراع دوم را تغییر میدهد
از هوس سفر کنون یاد وطن نمی کند
ولی این پایان کار نیست و حافظ بار دیگر هنر خویش را عیان می کند
خوش سفری گزید و زان عزم وطن نمی کند
و البته در نوشتارهای قبلی بیش از ده ها مورد از این نوع ابتکارات
خواجه را یاد آور شده که حافظ پژوهان جملگی عقیده را بر این است
که کس را یارای دست بردن به اشعار حافظ نیست و هر نوع تغییری
بی شک بوسیله خود خواجه شیراز صورت گرفته است .
آرایه های ادبی در آثار هر دو شاعر
با نگاهی کوتاه به حوزه آرایه های ادبی ( لفظی و معنوی ) هم شکل
میان این دو شاعر بزرگ می توانیم موارد ذیل را بیابیم . تناسب و مراعات
النظیر در آثار هر دو شاعر که از آن جمله می توان به این موارد اشاره کرد
آب و آتش / مرغ و ماهی / رخت و پخت / خان و مان / گل و لاله / داغ و سیاهی
زر و قلب و نقد / آینه و طوطی / طوطی و هند / یوسف و کنعان / هما و استخوان
سایه و طوبی / عنقا و مگس / چشم و توتیا / مرغ و صید / جام و باده .
می و ساغر . سلطان و درویش . کفر و زلف . نقطه و پرکار . و . . و .
خاقانی
پس از سی سال دوش گشت بر خاقانی این معنی
که سلطانی است درویشی و درویشی است سلطانی
حافظ
اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل
کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی
***** ***** *****
تلمیح به آیات کریمه
البته واضح است هر دو شاعر با تلمیح به آیات کریمه قصص قران
. روایات بزرگان دین . داستان های تاریخی و کلمات معروف ، اشارات
مشابه فراوان دارند . که می توان از آن جمله نمونه های ذیل را نشان
داد . تلمیح به آیه شریفه ( واذاخذریک من بنی آدم من ظهور هم . . . . )
/ اعراف 172 /
خاقانی
اندر بلا همی کندم آزمون بلی
در آتش از برای عیار او فتاده ام
حافظ
مقام عیش میسر نمی شود آری
بلی به حکم بلا بسته اند عهدالست
باید که در ادامه همچنان از اشارات مشابه فراوان میان دو شاعر نوشت
تلمیح به حدیث نبوی / الدنیا مزرعه والاخره
خاقانی
تخم کاینجا فکنی کشت تو آنجا دروند
جوی که امروز کَنی آب تو فردا ببنند
حافظ
تخم وفا و مهر در این کهنه کشته زار
آن گه عیان شود که بود موسم درو
از جمله تشبیهات همسان که می توان در اشعار هر دو شاعر بزرگ
دید . باید به این موارد اشاره کرد
هُدهُد صبا . عروس ( عجوز ) جهان / عروس طبع / مادر گیتی / زال جهان
آتش عشق / طبیب عشق / نقد دل / مجمر دل / مرغ دل / صدف سینه
تیر غمزه / ناوک غمزه / سوار عمر / زنجیرزلف / کمند زلف / پسته دهان
غنچه دهان . آتش آه . .
نمونه های استعارات مشترک
از نمونه استعارات مشترک به اختصار می توان مثال هایی ارائه کرد
نرگس / استعاره از چشم / ماه ، آفتاب ، آهو ، از معشوق / لعل از لب
سرو / از قد . گل / از چهره . سنبل / از گیسو . شعبده باز / از فلک
و ترکیبات استعاری نظیر
گیسوی چنگ / خنده جام / دست صبا / دست شب / زلف شب / چشم عقل
گوش دل / چشم فلک / سپهر شعبده باز / و . . و . .
***** ***** *****
کنایات مشابه و هم گون
در شعر هر دو شاعر کنایات مشابه و همگونی وجود دارد از جمله . .
( سیه کاسه ) بجای بخیل ، ( حلقه بگوش ) بجای بنده و غلام ،(ازقاف تا قاف )
بجای گرداگرد جهان ، ( نعل در آتش داشتن ) بجای بی تابی و بی قراری
( چار تکبیر زدن به چیزی یا کسی ) بجای ترک کلی چیزی یا کسی را گفتن
( طرف کله کج نهادن ) بجای اظهارکبرو بزرگی ، ( به پیش داور انداختن )
بجای داد خواهی کردن ، ( کلاه داری ) بجای بزرگی و سروری ، ( سخن
کمان ) بجای نیرومند ، ( سپر انداختن ) بجای تسلیم شدن . . و . . و . .
بسیاری از مضامین فکری که خاقانی در اشعار خویش طرح کرده است
در کلام حافظ نیز انعکاس دارد . از جمله این اندیشه ها ی همگون که در
جابجای سخنان این دو شاعر بزرگ به تناوب تکرار شده است . می توان
این موارد را بر شمرد .
جدال عقل و عشق بر سر شناخت حقیقت مطلق جهان با برتری دادن
عشق بر عقل در این باب ، شرط دیدار جمال حضرت دوست زدودن
زنگ تعلقات دنیوی از آیینه دل است . شرط بقا ( حیات روح ) ،
فنا ( ویرانی صفات جسمانی ) است ، راه رسیدن به دوست اشتیاق
به اوست ، توبه از باده عشق نشانه خامی است ، نیاز و نمازکسی
که وضویش به آب دیده و خون جگر نباشد مورد قبول نیست ، گناه
پنهان بهتر از طاعت آشکار ( ریایی ) است ، در دایره قسمت انسان
نقطه تسلیم است و از این دایره پای نمی تواند بیرون نهاد . . . . .
خاقانی
زان بیش کز دو رنگی . عالم خراب گردد
ساقی برات ما ران بر عالم خرابی
حافظ
زان بیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خاقانی
ای ز پرگار امر نقطه کل
نتوانی برون شد از پرگار
حافظ
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
خاقانی
فتراک عشق گیر نه دنبال عقل از آنک
عیسیس دوست به که حواریت آشنا
حافظ
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
موسیقی کلام در اشعار خاقانی
به قطع می توان گفت که حافظ از جهت موسیقی کلام و انواع آن . نیز
از قبیل همنوایی در وزن عروضی ، یکنواختی قافیه و ردیف و قرینه
سازی هایی که در میانه مصراع های ابیات ایجاد هارمونی درونی می
نماید از خاقانی تقلیدهایی کرده است که نمونه های ذیل از آن جمله اند
خاقانی
ای صبحدم ببین که کجا می فرستمت
نزدیک آفتاب وفا می فرستمت
حافظ
ای هُد هُد صبا به سبا می فرستمت
بنگر که از کجا به کجا می فرستمت
خاقانی
با بخت در عتابم و با روزگار هم
وز یار در حجابم و غمگسار هم
حافظ
دیدار شد میسر و بوس و کنار هم
از بخت شکر دارم و از روزگار هم
در پایان این صفحه نوشته ام . . نا تمام . دنباله دارد !!! و بلافاصله اشعار
استاد سخن . سعدی شیرازی و اقتباسات خواجه شیراز را نوشته ام !!
و این درهم بودن یاد داشت ها بدون تاریخ و صفحه گذاری باعث نگهداری
یک کوه کاغذ شده که از وجودشان . نیز عدم وجودشان . بیم و هراسی
غیرقابل توصیف دارم !!!!!! باشد تا در فرصتی دیگر . امیدوارم جوانانی
که علاقه به سرودن دارند و وجودشان تهی از غرور !! . از این نوشتار
تا حدودی به آموخته های خویش بیافزایند . . می ماند سپاسی
صمیمانه از سروران گرامی که همراهم بودند و تشویق شان
باعث دل گرمی ام . روزگارتان شاد و خرم باد




کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 248 نفر 534 بار خواندند
خسرو فیضی (19 /12/ 1398)   | علیرضا ناظمی (27 /12/ 1398)   | امیر عاجلو (27 /12/ 1398)   |

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا