* گر چه من قصیده گو نبوده ام
* اما . . این قصیده سخن از دادگستری می گوید
*
* آنچه بنیادش نه بر دادست جز بر باد نیست
* ورنه هیچ آلوده دامن دزد مادر زاد نیست
* دادگاه و دادیار و داد خواه و داد رس
* جمله بر بادند اگر بر دادشان ارشاد نیست
* ای وزیر دادگر خواهی اگر آواز داد
* داد را آوازه در بانگ فغان و داد نیست
* بی تمیزان راه مده ره در پس میز تمیز
* کاین مقام شامخ اندر شان هر شیاد نیست
* حق گذاری بر اساس دین و دانش محکم است
* قاضی بی دین و دانش پاسدار داد نیست
* چون بدست دزد افتد پاسبانی لاجرم
* دزد آزاد است لیکن پاسبان آزاد نیست!
* قاضی ارعادل بُود یکسرازاوناراضی است
* وردو سر راضی و ناراضی ست بی ایراد نیست
* داد خواهی فرق حق و باطل است از یکدگر
* وآنکه این هر دو پذیرد ایمن از اضداد نیست
* کاخ چون بر پایه بیداد گردید استوار
* فتح باب اش لاجرم جز فتح استبداد نیست
* طاق کسری جفت نام نیک اگر بینی هنوز
* این ز سقف آهنین وز پایه فولاد نیست
* این دوام دولت از فیض عدالت گستری ست
* ورنه در خشت و گِل این اندازه استعداد نیست
* هر کجا عدل است آنجا جای امن است و صلاح
* وندر آنجا مفسدین را فرصت افساد نیست
* مالک آنجا دست رنج رنجبر تضمین می کند
* وندر آنجا حق استثمار و استعباد نیست
* تاجر آنجا با عدالت می کند سوداگری
* وندر آنجا سفته بازی پیشه معتاد نیست
* قاضی آنجا مستطیع و مستقل و مستدل
* وندر آنجا داوری بازیچه افراد نیست
* خائن آنجا سر به زیر و خادم آنجا سر بلند
* وندر آنجا جای دزد و قاتل و قواد نیست
* هر کجا ظلم است آنجا ظلمت و ویرانی است
* وندر آنجا چون در این جا خانه ای آباد نیست
* مالک اینجا می کند بیداد بر دهقان ولیک
* دیهقان را حاصلی جز ناله و فریاد نیست
* تاجر این جا می کند با حیله کسب زر ولیک
* بینوایان را توان و زور استراد نیست
* کارفرما دزدد این جا دستمزد کارگر
* کارگر را لیک حق جز سیلی استاد نیست
* دولت این جا می کند قید وطن خواهان ولیک
* صید ملت را مجال شکوه از صیاد نیست
* قاضی اینجا تنگدست و ناگزیر از بند و بست
* شاکیان را لیک حق شکوه و اشهاد نیست
* خائن اینجا در امان و خادم اینجا بی ضمان
* بی زران را رخصت اقدام و استمداد نیست
* این بنای کشور ظلم است و بنیانش بر آب
* ثابت است این مدعا حاجت به استشهاد نیست
* قدرت نازی که عدل و داد را بازی شمرد
* بازیش دیدی که جز افسانه شداد نیست
* کشور جم کشور نوشیروان باشد ولیک
* در زمان ما از او جز ذکر خیری یاد نیست
* جشن چبود چیست شادی خاصه دراین روزگار
* کز غم درد سیاست روح خسرو شاد نیست
...........................................................
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 17
امیر عاجلو 10 آذر 1400 09:07
درود بر شما
امیر وحدتی 10 آذر 1400 16:00
درود بر قلم پر توان خسرو خوبان جناب فیضی استاد گرانقدر.
????????????????????????
محمد علی رضا پور 10 آذر 1400 18:12
ماشاء الله بر شما
سلام و درود و ارادت
علی معصومی 10 آذر 1400 18:23
درود ها ارجمند
◇◇◇
چامه هایت مانا
و دلت
مثل طلوع سحری
پی خورشید حقیقت بادا
و خدا
یارت باد
علی مزینانی عسکری 10 آذر 1400 22:12
درودتان باد
زیباست
دستمریزاد جناب فیضی
محسن جوزچی 10 آذر 1400 23:25
درود بیکران جناب فیضی نازنین
شعر هر شاعر چنان شعر شما معنای داد و باد نیست !!!!!
پاینده و کامیاب باشید بزرگوار
کاظم قادری 11 آذر 1400 09:36
سلام ودرود و زیبا بود استاد فیضی عزیز وشاعر بمانید و حق گوی در این عصر تباهی
مریم عرفانیان 13 آذر 1400 17:09
احسنت بسیار عالی جناب فیضی گرامی
مریم عرفانیان 13 آذر 1400 17:09
احسنت بسیار عالی جناب فیضی گرامی
حدیثه احمدجو 16 آذر 1400 16:50
درود استاد عزیز مثل همیشه عالی
khodadad adineh 19 آذر 1400 07:08
درود استاد عزیز
حسن مصطفایی دهنوی 29 آذر 1400 07:05
درودها بر شما استاد فیضی
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
قلمتان نویسا، موفق باشید
محمد مولوی 01 دی 1400 14:47
درود بر شاعر گرانقدر
زادروزتان مبارک باد
علیرضا عالمی 15 دی 1400 16:25
درود بر شما
بسیار زیبا
محمد مولوی 01 دی 1401 11:10
هر کجا هستید سلامت باشید دوست و همشهری عزیزم
فریبا حسنی 06 امرداد 1402 09:11
سلام و درود و عرض ادب
بسیار عالی و پر محتوا بود
قلمتان مانا
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 01 دی 1402 23:30
درودها بر شما استاد فیضی