2
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید)
گفتم که ماه من شو گفتا اگربر آید)
گفتم که یار من شو گفتا اگر بر آید گفتم که مال من شو گفتا اگر سرآید
گفم که نام زیبات گفتا از چه خواهی گفتم چرا نگوئی گفتا که یارم آید
گفتم رها کن آن یار گفتا چه بی حیائی گفتم که بامن آئی گفتا که یارم آید
گفتم که پس نیائی گفتا که من نیایم گفتم دلم غمین است گفتا برو سرغ یاری
گفتم چه بی وفائی در نزد عشق رویا گفتا که دارم عشقی همچو دلبر آید
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 21 تیر 1400 14:14
لطیف و دلنشین
کاویان هایل مقدم 22 تیر 1400 08:26
رضا کاظمی اردبیلی 22 تیر 1400 12:36
درود بر شما عالی بود