3 Stars

باتو سفر خواهم کرد

ارسال شده در تاریخ : 07 فروردین 1399 | شماره ثبت : H948829


باچشم دل بر تو نـظـر خــواهم کرد با یا د تو عشق را خبر خو ا هم کرد

ا ی قا فله سا لا ر عشق کاروان بد ا ن که من با عشق خود سفر خواهم کرد

که غیر او نبا شدم همد می به زندگی با غیر از او از این سفر حذر خواهم کرد

در شهر عشق ا و هزا ر با ر اگرروم هر بار از کوچه عشق او گذر خواهم کرد

د ر و ا د ی ا ین ز ما نه پر غو غــا جز عاشقی به او کار دگر نخواهم کرد

فریاد من ا ز جور و ستم روزگاردون سوی خدای بزرک آشکار خواهم کرد

ای مونس و دلدارم در این زمان پرغوغا این را بدان که شام غم را سحر خو اهم کرد

رویا بجز عشق تو عشق دگر نمی دارد گر که در سفر شوم ترا خبر خواهم کرد





شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 129 نفر 233 بار خواندند
امیر عاجلو (07 /01/ 1399)   | خسرو فیضی (07 /01/ 1399)   | مجتبی جلالتی (07 /01/ 1399)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (07 /01/ 1399)   | عباس ذوالفقاری (08 /01/ 1399)   | محمد علی رضا پور (08 /01/ 1399)   | علی معصومی (11 /01/ 1399)   | محمد عالمی (11 /01/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :4


نقد 2

  • محمد علی رضا پور   08 فروردین 1399 17:00

    خوب است و البته همان طور که می دانید، وزن شعرتان ویرایش می طلبد rose

  • علی معصومی   11 فروردین 1399 13:09

    درود و عرض ارادت
    ◇◇◇◇◇
    و آفرین بر شما
    ☆☆♡♡♡☆☆☆
    rose rose rose
    کاش مصرع ها را با اینتر زدن جدا می فرموردید

نظر 7

  • خسرو فیضی   07 فروردین 1399 18:54

    . با بهترین درودهایم rose
    . استاد گرامی کلک خوش خرامتان بر صفحه سپید کاغذ
    . خوش می کند تصویر را . . زیبا دلنوشته ای را خواندم
    . و بهره ها برده و محظوظ و معشوف گردیدم .
    . شما را به صفحه کوچکم دعوت می کنم .
    . نیز می توانید با همکاران خود دیدار داشته باشید
    . موفق و بهروز باشید
    . rose rose rose applause applause applause rose rose rose

  • مجتبی جلالتی   07 فروردین 1399 19:01

    با هزاران درود
    د ر و ا د ی ا ین ز ما نه پر غو غــا جز عاشقی به او کار دگر نخواهم کرد
    دلنشینی زیبا سروده اید

  • امیر عاجلو   07 فروردین 1399 20:44

    rose rose rose applause applause

  • ابوالحسن انصاری (الف. رها)   07 فروردین 1399 22:17

    درود ها بزرگوار rose rose rose

  • محمد علی رضا پور   08 فروردین 1399 16:58

    درودتان

  • محمد علی رضا پور   08 فروردین 1399 17:00


    درودتان گرامی!
    با همیاری سرایندگان خوب سرزمین مان، قالب ها(وسبک های) نوین و توانمند سروش، سه گلشن و شعر سبز(چندآهنگ) در حال شکوفا شدن اند.
    امید که این گلستان، بی بهره از گل های شما نمانَد که هر گلی بوی خودش را دارد.
    تقدیمی
    قطعاتی در قالب سروش(از جناب علی معصومی)
    □□□
    یک سبد بی بهانه یادم کن
    با دلی عاشقانه یادم کن
    بعد هر آب و شانه یادم کن
    با دعای شبانه یادم کن
    منِ آواره بی تو حیرانم
    □□□
    نذر کردم که شادمان باشی
    از غم و رنج در امان باشی
    مثل خورشید آسمان باشی
    یار و غمخوار مردمان باشی
    دیگر از خاطرم نخواهی رفت
    □□□
    آه از آن چشم فتنه آلود ات
    وای از آن غنچه نمک سود ات
    داد از لحظه های بدرود ات
    چو کویرم بجرعه ی رود ات
    کی ببینم وفای خوبان را
    □□□
    من به جز تو دگر نمی خواهم
    جز غمت همسفر نمی خواهم
    دلبر و تاجور نمی خواهم
    بی تو هوشی بسر نمی خواهم
    کاش میشد که روی بنمائی.

    نمونه ای از شعر سبز/چندآهنگ
    (از جناب حامی شریبی، سروده شده در 20 سال پیش)

    روزگارم
    تب دار است
    هذیانش
    کابوس خوابهای
    – بی صداست
    نخ
    آرزوهایم را
    نکشید
    تن لختش
    پیداست
    درگوش
    – خدا
    فریاد نزن
    حرفهای شیرین
    آوای دهل
    سهم فرداست
    راستی
    حسنک
    شعر من کجاست
    دیر وقت است
    خورشید
    طعم غروبش
    پیداست.

    در قالب سه گلشن(آغازگر+ بدنه+ پایانبخش با حداکثر تنوع در هربخش) از محمدعلی رضاپور(مهدی)

    در امتحانِ عشقِ تو، ماندیم نا تمام

    اما هنوز هم غزلی هست مست فام

    اما هنوز هم، نَفَسم آسمانیَ است

    چشمم بدون شُبهه، پر از مهربانیَ است

    شب ها به ماهتابِ تو، دستم نمی رسد

    اما نگو: جداییِ مان جاودانی است

    من: مشتریِّ چشمکِ نازِ ستاره ات

    شب های دل همیشه مقیم جوانی است

    در کهکشانِ رازِ تو پیداست گم شدَه م

    این چشم اشاره هات برایم نشانی است

    آشوبِ خوبِ حضرت محبوب را بگو:

    فهمیده ام که بینِ دو چشمش تبانی است

    خورشید بر تغزّلِ خود، رشک می بَرَد

    در انفجارِ دم به دمِ بی کرانی است

    این گونه، شادی و غمِ مستانِ روزگار

    مصداقِ بارزِ شُبَهاتِ زبانی است

    مثل مدار وقف طواف تو هستم و

    فرقِ فراق و وصل فقط واژگانی است

    خوب است حالِ آتشیِ دل به لطفِ دوست .

  • علی معصومی   19 فروردین 1399 11:34

    rose rose rose
    ♡♡♡♡♡♡
    ☆☆☆☆☆

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا