????????????????????????
"تقدیم به پدر عزیزم "
پدرم پیر غلام ست و چه نامش زیباست
نام زیبای حسین ابن علی در جان هاست
صوت دلکش که بگویند ز دلها جاری ست
تا ابد بلبل عیسی دَم بیت زهراست
هان پدر ! ورد زبانت همه الله الله
یا حسین ، اصغر و اکبر که جوان برناست
ظهر عاشور که وقت دهل و سینه زنی ست
اشک در چشم پدر حلقه ی وصل غوغاست
شده مداحی او بر سر اقلیم وجود
نسل در نسل در این میکده جام صهباست
هان پدر ! نغمه ی داوود به سر ده آری
سایه ی دست خدا بر سر قُول اَت پیداست
سینه ی آل عبا پُر زِ ملال وُ آه است
سینه زن مرثیه گو تا که تو را جان برجاست
عرش را لرزه بیفتد زِ فغان اصغر
لای لای لای بخواب کرببلا مهد شماست
علقمه ناز بکن چون که بخوانند تو را
چون علمدار خودش یک تنه سردار سپاست
لاجرم غرق امیدند لبان عطشان
که نگاه همه بر مَشک عموی تنهاست
خون بگریید که هان ! دست علمدار کجاست
مَشک خالی ست همه دخترکان چشم به راست
پدرم ! مسجد جان ها که پُر از مهمانی ست
هر یکی را به عزا دعوت خانم زهراست
بر دَرَش گریه کنان نوحه بخوانند آری
فاطمه صاحب آن مجلس و خود در بالاست
جایگاهی ست تو را هان پدر نیک سرشت
گر بدانی که تو را جایگهی بس والاست
ای پدر ! طفلی من صرف بشد در یک چیز
دست در دست تو و هیئت و مسجد که صفاست
گرچه خرد بودم و مداحی تو سختم بود
جرعه ای اشک ز چشمت به وجودم
دریاست
گشته ام خادمه ی اهل حرم اینک من
پرچمش تا به قیامت به دو دست باباست
پرچم کرببلا بر سر نِی بنشسته
پرتو نور مبارک زِ سماء بالاست
خنده کن شور بشو دور زِ اندوه بشو
هلهله کن که زمین در یَد پیغمبر ِ ماست
شیعیان مست الستَند ، قدح برگیرند
هِله ! ای چرخ فلک این همه تقدیر خداست
باز در کوچه ی اقبال نگاهی افتاد
دولت شیعه بلندست که دنیا دنیاست
پدرم گشت محرّم همه جا ماتم شد
پیرهن ها سیه و فکر همه بر عقباست
کاش کودک شوم و دست نَهَم بر دستت
بروم داخل مسجد که سراسر معناست
تو بخوانی و منم گوش ز جان بسپارم
اشک ریزم به رقیه که او دخت مولاست
دل تو بس که بزرگ ست نمی دانی تو
پدرم ! آنکه نداند تو بدان نابیناست
هموطن باز بکن پنجره ی خاطره را
صوت غمگین پدر ، مدح جمال آقاست
✍ ترانه_هموطن
از مجموعه شعر : صحیفه_حسینی(جلد اول)
????????????????????????
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 5
شهرام بذلی 05 امرداد 1399 09:28
درود و سپاس
چه زیبا و متبهرانه همه چیز را به نظم کشیده اید
گویی کنار ویا گوشه ای از یک هیئت نشسته ای و شخصی را که عشق
خاندان اهل بیت عصمت و طهارت را دارد تماشا میکنی و این چیزی
نیست جز هنر و داریت شاعر..
مانا باشید مهربانو
ترانه هموطن 05 امرداد 1399 12:01
رضا زمانیان قوژدی 05 امرداد 1399 10:01
درودها
خاستگاه شعر مدح است.شاید اگر واژۀ زایشگاه را بجای خاستگاه بگذاریم،
حق مطلب بهتر ادا شود.از مدح سلاطین و خوانین وزورگویان در ایام باستان
بگیر...تا ستایش زیبایی های معشوق و شرح دلارایی هایش در طول تاریخ.
پیوند شعر با عشق و عشق با روح و جان آدمی, بیرون از حد و وصف است.
عشق اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله)والاترین و پاکترین و نجات بخش
ترین عشق هاست.عشقی که ارادت محض است و معرفت ناب.
در این قصیدۀ زیبا نیز، آنچه بیشتر از همه مهم است و جلب توجه می کند،
ریشه دار بودن و گستردگی محبت اهل بیت علیهم السلام است.عشقی به
گستردگی نسل ها.محبتی که سن و سال و جنسیت و قومیت و نژاد و ...
نمی شناسد و همه را مبتلا می کند.کافی است یکبار از شیرینی اش
چشیده باشی.
ترانه هموطن 05 امرداد 1399 11:59
نگاهتان زیباست استاد بزرگوار ;
ترانه هموطن 05 امرداد 1399 12:00
ببخشید استیکر اشتباه شد