- شاعران
- محمد مولوی
- دفتر شعر محمد
- شعر اشک مهتاب | محمد مولوی | شعر ایران
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
اشک مهتاب
ارسال شده در تاریخ : 01 مهر 1399
| شماره ثبت : H9412808
اشک مهتاب:
ناکسان بر طبل جنگ می کوبند
دشمن از مرزهای سرزمین مان گذشته است
و من وارد سن هیجده سالگی شده ام
قرعه به نام منم افتاده است
از بخت من...
و من هم انتخاب شده ام
وظیفه ام( سربازی) حکم می کند
در راه وطنم خدمت کنم
بوسه ی بدورد را به هم بدهیم
اشک های امروز چقدر تلخند
بوسه هایت دیروز چه شیرین بود
دلدارم من به جنگ می روم
دشمن از خانه ها و مزارع گذشت
یا باید پیروز شد
یا باید دلیرانه جانسپرد.
آخرین در خواست
دلدارم لحظه ی بدرود است
روسری گلدارت را که
عطر موهایت پیچیده در آن
یک دوستت دارمی
فوت کن
بده من ...همینم کافی است .
#محمد_مولوی
https://t.me/m_molavi91
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
کاربرانی که این شعر را خواندند
امیر عاجلو (02 /07/ 1399) | منصور آفرید (02 /07/ 1399) | محمد مولوی (02 /07/ 1399) | مسعود مدهوش (02 /07/ 1399) | محمد رضا درویش زاده (02 /07/ 1399) | بهزاد احمدی تکانتپه (02 /07/ 1399) | کرم عرب عامری (02 /07/ 1399) | معین حجت (02 /07/ 1399) | جمشید اسماعیلی (02 /07/ 1399) | بهنام حیدری فخر (02 /07/ 1399) | کاویان هایل مقدم (02 /07/ 1399) | عباس ذوالفقاری (04 /07/ 1399) | علیرضا علیدادی شمس ابادی (05 /07/ 1399) |
رای برای این شعر
امیر عاجلو (02 /07/ 1399) منصور آفرید (02 /07/ 1399) مسعود مدهوش (02 /07/ 1399) محمد رضا درویش زاده (02 /07/ 1399) کرم عرب عامری (02 /07/ 1399) محمد مولوی (02 /07/ 1399) کاویان هایل مقدم (02 /07/ 1399)
تعداد آرا :7
نظر 16
-
-
-
-
-
-
-
-
کاویان هایل مقدم 02 مهر 1399 22:14
سپاس هم رزم
و برای سرباز، چه هدیه ای خوشتر از
یادگار عزیز در زیر آتش خصم
و در لحظات آخر
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
mehdi rafiee
در31 /02/ 1362 -
نستـــــرن طالبـــــــــزاده
در31 /02/ 1394 -
Susan Jafarzade
در31 /02/ 1360
نقد 2
عباس ذوالفقاری 04 مهر 1399 00:14
سلام جناب مولوی ...من یه ایراد اولیه دارم جسارتا به نام شعرتان که تداعی کننده منظومه شعرو همینطور شعری از
مهدی سهیلی است...کاش اسم دیگری را برمیگزیدید...ببخشید
محمد مولوی 04 مهر 1399 01:29
سلام و درود جناب ذوالفقاری عزیز
خدایش بیامرزد استاد مهدی سهیلی نازنین را
بله ایشان هم کتابی با عنوان اشک مهتاب دارند
بنده از نیما یوشیج وام گرفتم
از مجموعه شعر اشک مهتاب که این کتاب را از کسی هدیه گرفتم و به عشق ” او” نام شعرم را اشک مهتاب گذاشتم .
روحش شاد
می تراود مهتاب
می درخشد شب تاب
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک
غم این خفته ی چند
خواب در چشم ترم می شکند
نگران با من استاده سحر
صبح می خواهد از من
کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را
بلکه خبر
در جگر لیکن خاری
از ره این سفرم می شکند
نازک آرای تن ساق گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا به برم می شکند
دست ها می سایم
تا دری بگشایم
بر عبث می پایم
که به در کس آید
در و دیوار به هم ریخته شان
بر سرم می شکند
می تراود مهتاب
می درخشد شب تاب
مانده پای آبله از راه دراز
بر دم دهکده مردی تنها
کوله بارش بر دوش
دست او بر در،می گوید با خود:
غم این خفته ی چند
خواب در چشم ترم می شکند.
نیما یوشیج
از کتاب مجموعه شعر اشک مهتاب