معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

یک نفر مرا بنویسد

ارسال شده در تاریخ : 21 تیر 1400 | شماره ثبت : H9417455


یک نفر مرا بنویسد

برای اولین و آخرین فصل کتابم
چه خوب بود
با تو زیستن
با تو نفس کشیدن
با تو زندگی کردن
از خود نوشتن
چه روزهایی با هم گذراندیم
شب و روز
در سرما در گرما
گاه بی گاه
فسفر سوزندیم
چه طعنه ها شنیدیم
چند درخت را قطع می کنند
تا کتاب تورا چاپ کنند
به روی خود نَ آوردیم
روزگاران گذشته بود
چه بر سرِمان گذشته بود
فعلی مجهول مانده بود
از بسکه به سلول های خاکستریم فشار آوردم
ته مانده خاطرات_م را بالا آوردم
گلوی احساسم تلخ شد
لحظات ترس و وحشت و اضطراب را
باید به گور می بردم
اما بر روی کاغذ تف کردم
چه کسی کتاب می خواند
چه کسی مرا می خواند
چه کسی مرا می داند
چه کسی مرا می شناسد
فصلی از عمرم را
تویی که ندارمت؛ جوانی !
روح و روانت آزرده شد
چه قماری بود
دل باختم
یک زندگی یک مرگ یک مرد
یک نفر مرا بنویسد
برای اولین و آخرین فصل کتابم
گفتنی زیاد است
حال شرح قصه نیست

محمد مولوی ” دریانی”
#محمد_مولوی
نام کتاب ترکش طلایی زندگی نامه دوسال خدمت سربازی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 113 نفر 317 بار خواندند
امیر عاجلو (21 /04/ 1400)   | کاویان هایل مقدم (22 /04/ 1400)   | شبنم رحمانی (22 /04/ 1400)   | علی آقا اخوان ملایری (22 /04/ 1400)   | محمد خوش بین (22 /04/ 1400)   | محمد مولوی (22 /04/ 1400)   | اکرم بهرامچی (25 /04/ 1400)   | ولی اله بایبوردی (26 /04/ 1400)   | ایمان جلیلی (26 /04/ 1400)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :7


نظر 12

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا