فریاد سکوت
امشب اینجا چه سکوت است،
آشیانم تهی از صیحه و سوت است،
دلم در هوس هی هی چوپان و نی و ساز و فلوت است،
امشب اینجا چه سکوت است،
بسترم جای غبار غم و جان در غم قوت است،
من گرفتار به تنهایی و دل،
همچو سرگشته شکاری که به دام برهوت است،
شرح ویرانی من:
قصه ی ناله و فریاد ز دامان گلو
قصه ی تیشه و فرهاد و پریشانی او
قصه ی گم شدن از یاد و غبار سر کوه
من و هجران وطن:
چند وقتیست تنم چون تن آدم به هبوط است
مرغ تنهای دلم در پی باغ ملکوت است
و چنین گفت پدر:
پسرم چاره ی تنهایی تو ذکر و قنوت است
11خرداد78
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 10
امیر عاجلو 10 خرداد 1399 07:20
درود بزرگوار ا
محمود گندم کار 10 خرداد 1399 23:43
باسلام و عرض ارادت فراوان
کرم عرب عامری 10 خرداد 1399 14:36
درودها گرامی
محمود گندم کار 10 خرداد 1399 23:44
درود استاد.سپاسگزارم
عباس ذوالفقاری 11 خرداد 1399 09:06
سلام...چه خوب و چه زیبا و چه اهنگین و چه جالب که با قافیه در ژانری غیر از کلاسیک نوشتن
محمود گندم کار 13 خرداد 1399 21:48
سپاسگزار محبت و عنایت شما هستم..پیروز و پاینده باشید
فردین صمدی 11 خرداد 1399 15:16
درود زیبا قلم زدید
محمود گندم کار 13 خرداد 1399 21:49
سلام و سپاس فراوان...
خسرو فیضی 13 خرداد 1399 12:41
. درودها نثارتان باد
. استاد گرامی فوق العاده زیبا سروده اید
. بر قرار باشید بتابید همیشه به مهر و شعر و عشق
.
محمود گندم کار 13 خرداد 1399 21:51
جناب فیضی عزیز.سلام و درود..لطف و عنایت همیشگی شما را پایانی نیست..سپاسگزارالطاف و حسن نظر شما هستم