3 Stars

می روم... تقدیم به دوست داران طبیعت

ارسال شده در تاریخ : 08 دی 1400 | شماره ثبت : H9419372

می روم ...
ماندنم جایز نیست ، وقتی گل می خشکد
وقتی باغ می پوسد.
از همه دل گیرم
عاقبت با این درد می میرم، که زمین بیمار است
ماندنم جایز نیست...
وقتی ابرها با زمین می جنگند
رحمت بارانم ،جاری نیست.
سبزه در خواب ترش می خشکد
تن پوش بدنم خشکیده است .
ماندنم جایز نیست...
آسمان آبی نیست ، غرق در دود و سیاهی ها رفت
تو چه کردی انسان ؟
ز پس فکر تو ، من بیزارم ،
زانکه کردار تو کرد نابودم
که زمین، آب ، هوا به فنا رفت فنا .
ماندنم جایز نیست ...
رقص دستان ترا می بینم
آنگه که تبر بر تن من می خندد،
ومن ازتو نخواهم پرسید که چرا می کوبی؟
چون ترا درکی نیست،که تبر بر تن خود میکوبی
ومن آن پیر بلوطی هستم ، مستحکم
کوبه های تبرت دردم نیست
ریشه ام در خاک است
تبر آهن تو بر تنه ام کاری نیست
تیغ نادانی تو ، تن مرا می برد
ماندنم جایز نیست ...


شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 63 نفر 97 بار خواندند
امیر عاجلو (08 /10/ 1400)   | محمد مولوی (08 /10/ 1400)   | فرزاد شریف پور سولگانی (09 /10/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (08 /10/ 1400)  
تعداد آرا :1


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا