ای کاش

نظر 17

• 

  امیر عاجلو   14 آذر 1399 21:16

  درود بر شما
  • 

    اکرم بهرامچی   16 آذر 1399 01:34

    درودها و سپاس آقای عاجلوی گرامی
• 

  کرم عرب عامری   15 آذر 1399 00:15

  درودها بانوی گرامی
  
  • 

    اکرم بهرامچی   16 آذر 1399 01:35

    درودها و سپاس آقای عامری استاد گرامی
• 

  بهنام حیدری فخر   15 آذر 1399 00:54

  درود بر شما بانوی شاعر ارجمند و فرهیخته
  بسیار تأمل برانگیز و تاثیرگذار سرودید گرامی
  در پناه حق،موفق و پیروز و کامیاب باشید
  
  • 

    اکرم بهرامچی   16 آذر 1399 01:36

    درودها و سپاس آقای حیدری فخر استاد گرامی
• 

  ولی اله بایبوردی   15 آذر 1399 08:26

  سلام و درود
  
  لطیف و دلنشین در انتظار موعود...
  
  اجرتان با ولایت ....
  
  قلمتان نویسا و مانا
  
  
  • 

    اکرم بهرامچی   16 آذر 1399 01:37

    درودها و سپاس آقای بایبوردی استاد گرامی
• 

  کاویان هایل مقدم   15 آذر 1399 11:13

  مسمطی بس عرفانی و پرمعنا
  آرزوی انسان سرگشته در عصر ماشین و آتش و دود
  لذت بردم مهربانو
  
  • 

    اکرم بهرامچی   16 آذر 1399 01:38

    درودها و سپاس آقای هایل مقدم استاد گرامی
    شما همیشه لطف دارید
• 

  مجید ساری   15 آذر 1399 12:11

  و دوباره حسی ناب
  در سروده ای ناب
  که با مروری ناب تقدیم شد به ساحت
  نابترین خوب عالم بقیه الله الاعظم حضرت حجت ارواحنا فداه
  
  باشد که
  قبول حضرت افتاد و دیداری ناب داشته باشین خانم بهرامچی استاد فرهیخته انشالله
  اونموقع این کامنت ناب مارا فراموش نکنی ها
  و در دعاهای نابتان شریک کنین مارا نیز
  
  درودی ناب
  به همراه آفرینهایی ناب تقدیمتان
  
  اگر سن و تاریخ تولدتان را نمیداستم
  بیشک میگفتم صاحب این اشعار ناب بانویی هجده ساله است
  
  ماشالله بر حس جوان اشعارتان
  
  دعاگوی مانیز باشین که اگر نباشین این خصمانه تراست نه آن
  
  راستی استاد جسارا میکنم سه بیت تقدیمتان میکنم البته قدیمی
  تا کاملا معلوم شود استاد خصمانه بود یا شاگرد استاد
  
  منتظر تیزی ابیات استاد درصفحه شاگرد هستیم
  
  خیلی از مرور مجدد و خوانش تان حظ وافر بردم
  سعادتمند شدم
  
  
  لعنت به این چشمان من پشت درت جا ماند
  حس قشنگ شاعری در دفترت جا ماند
  
  روشن نشد فانوس دریاهای بی تو
  تا شعله های عشق تو در عنبرت جا ماند
  
  
  فالی که میخواندی برایم از خط رز
  در لابلای شاخه های پرپرت جا ماند
  
  
  
  
  • 

    اکرم بهرامچی   16 آذر 1399 01:32

    سلام آقای ساری عزیز پسر خوب و شاعرم
    در بیت اول وزن و مفهوم شعر موزون و بدون ایراد است
    اما در دو بیت دیگر از وزن و ارتباط افقی ِ مفاهیم دور شدید
    همیشه شعر مثل یک ساختمان زیبا ست اما ساختمان باید استحکام داشته باشد
    و طبق سلیقه ی امروز و نقشه های صحیح مهندسی بنا شود
    گرچه شعر سرودنیست نه ساختنی
    و باید از درون بجوشد نه اینکه تصنعی باشد
    مثل اینکه آبی با سطل در چاله ای بریزیم و نام آن را چشمه یا چاه بگذاریم
    من هرگز منکر زیبایی ساختمان های خوب و بی نظیر قدیم نیستم مثل اشعار بزرگان قرن های گذشته اما
    شعر امروز اگر با زبان و افکار و تاثیر گذاری ِ وقایع امروز سروده نشود
    یعنی شاعر هنوز در قرن ها پیش سیر می کند و از قافله جامانده/
    لعنت به این چشمان من پشت درت جا ماند
    حس قشنگ شاعری در دفترت جا ماند
    
    روشن نشد فانوس هایت در تلاطم ها
    چون شعله هایت در تل ِ خاکسترت جا ماند
    
    
    فالی که میخواندی برایم از خط ِ تقدیر
    در لابلای بال های پرپرت جا ماند
    مانا باشید
• 

  منصور آفرید   15 آذر 1399 12:13

  درود و سلام بر شما
  بسیار زیبا و دلنشین
  
  • 

    اکرم بهرامچی   16 آذر 1399 01:39

    درودها و سپاس آقای آفرید استاد گرامی ممنون از عنایت شما
• 

  رویا امامی   17 آذر 1399 02:53

  درود بر شما بسیار زیبا.لذت بردم
  • 

    اکرم بهرامچی   05 بهمن 1399 21:54

    سلام خانم امامی گرامی
    سپاسگزارم از عنایت شما
• 

  سیاوش دریابار   27 شهریور 1402 16:30

  درود فراوان