دیگه نگاهت سمت چشمام نیست
با اینکه فقط من و می دیدی
روزی نبود نگی بیا پیشم
فقط با من بود که می خندیدی
بااینکه ما عاشق هم بودیم
این واقعیت رو می دونستی
ما واسه هم ساخته شده بودیم
می خواستی بمونی می تونستی
اما تو رفتی زود از دستم
با اینکه نگاهت پر از غم بود
می خواستی نشون بدی که خوبی
انگار که رفتن تو لازم بود
فواره می زد غم توی چشمات
حتمن یه چیزی مجبورت می کرد
سعی کردی با حرفات برنجونیم
فکر کردی از قلبم دورت می کرد
دیگه نگاهت سمت چشمام نیست
دستای تقدیر سیلی شو خوابوند
جوری تورم کرده چشمام که
سرخیمو هیچ جوری نشه پوشوند
از وقتی رفتی با خودم قهرم
از تو نمی شه دست بردارم
از تو نمی خوام دست بردارم
پا روی احساسم نمی ذارم
با اینکه دنیامون جدا هستش
چشمای تو همه ی دنیامه
حالا که نگاه تو سمتم نیست
چشمات تو خوابامه که رویامه
دیگه نگاهت سمت چشمام نیست
دستای تقدیر سیلی شو خوابوند
جوری تورم کرده چشمام که
سرخیمو هیچ جوری نشه پوشوند
از وقتی رفتی با خودم قهرم
از تو نمی شه دست بردارم
از تو نمی خوام دست بردارم
پا روی احساسم نمی ذارم
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 05 بهمن 1400 22:01
.مانا باشید و شاعر