وارتان!
روز و ساعت و دقیقه و لحظه و آنی که همه وهمگان از تو اظهار و ابرازِ رضایت کردند و شایستهات خواندند بدان! هویّت "تو" با پَر و خاف وخسی که باد هرسو امر کند میرود فرقی و توفیری ندارد و نمیکند، یعنی دیگر نه خودی که درختِ عام و خاصت بارِ شریف و سرشاری دهد و نه خویشی که امید به فردا و پس و پسین فردایت باشد! وَ دور از جان شباهت "تو" با میمون زیاد و با مردگان بسیار و با زندگان به اندک حرکتِ دست و پاست که حیوان نیز از سرِ فرضِ غریزه دست میجنباند و پا میرقصاند و میچَرد و میخورد و میلنباند و میبلعد و بارِ شهوتش را خالی میکند و میخسبد و میخوابد!
وارتان!
گوشت را بر حرفهایِ قاضیان ناراضی و نارضیانِ از خودمتشکرِ قاضی و قالهایِ لافِاندودِ آدمیانِ هردم حامله به بد دیدن کر کن که روحت را آزرده، دلت را شکسته، جانت را پژمرده، وَ خودت را از خودت سیر و دلگیر و خسته و ارادهات را سست میکنند تا نیششان از حالِ ملالانگیزت تا بناگوش باز شود!
وارتان بدان!
سکوت همیشهٔ خدا جوابِ ابلهانست و از برایِ اهلِ خرد و نظر، نه جایِ جوابست بر احمق و حُمقا و نه فایدتی باشد حتّیٰ در عتابِ فرد و افرادِ نادان!
وارتان نازنینم!
عزیزِ مهربانم!
مِثل و بهمانندِ کودکی باش که گوشش بدهکارِ کس و کسان نیست و حسادت غیر و اغیار را نه میبیند، نه میشنود، نه به دل میگیرد، نه خودرا به آن تلف میکند و راحتِ راحت بدیها را نادیده و ناشنیده میگذارد و میگذرد!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍ سیدمحمدرضالاهیجی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ساکوتی.هند
از مجموعهٔ بصیرتهایِ با مورد