ـــــــــــــــ
فراسپید
ـــــــــــــــ
صبحِ زود از شادآباد میروم!
دوبام و دونقطه
از مکعبِ دُورادُورِ خودم دورتر!
سرِ چهارراهِ وثوق
بهپلنگِ صورتی بَرمیخورم
سرِ سبیلش نقاره میزنم
شاید با
ترومپت و کلارینت و ساکسیفونش
کوکِ حالم عوض شود!
ناگهان مورچه و مورچهخوار
هِرهِر،کِرکِر، بر سندیکا
وَ مَردمِ آپاراتچیِ نگاهم میخندند!
عصبانی با پایِ پارو
به سرماخوردگیِ آنتن
گیرِ سهپیچه
برفکِ تلویزیون را خاموش
خودم را از پریز میکشم!
دوجین استخوانم را بغل
وَ پَرهایِ بالشتکِ کهنهام را پَرمیدهم!
ــ جیرجیرکهایِ تخت جفتجفت
با نُتِ سُلِ دیز
"جیرجیر" لالایی برایم میخوانند
وَ من در آکروباتبازیِ خواب
بهدنبالِ لنگهکفشِ سیندرلا میگردم
اگرچه دکانِ مغزِ پُراز نبض
تنها از لَج، کجکج گچ میفروشد
وَ تاناکورا ویروسزاست...
بگذریم...
از هرکجا که شما دلتان میخواهد!
البته آقایان،خانمها یادتان نرود
اکنون هیچکس
از مَنطقُالتواریخِ سینما رکسِ آبادان
بویِ سوختنِ عود دارد،میشنود!
وَ الآن، وَ هماینک
ساعتِ یکِ بامدادِ
مورخهٔ یکِ یکِ یک است
وَ اینکه من در غارِ هَرایِ لوح
همراهِ لوایح و فنجانی هُرا
به پیغمبری شعر مبعوث شدم
چرکنویسِ چکنویس شایعهای بیش نیست!
راستی!
قهوهام دارد سَر میرود
لُولُویِ سرما مرا خورده است
و روحم دارد در جادهٔ رفتن
از سُرسُرهٔ قبر سُر میخورد!
آقایان!
خانمها!
عزیزان!
لطفاً هیس!
بگذارید قهوهای رنگ
خاموش و خودجوش بروم!
ــــــــــ
پ ن:
ــــــــــ
هَرا: هرات
هُرا: هلیله
توضیح اینکه "فراسپید" فراتر از سپید نیست و قالبی مجزا و مبـریٰ از سپید است
در ضمن فراسپیدِ حقیر با استادانِ صاحبنام میـــراحمدی و اصلاح پذیر در معیارِ
فنونگی و چگونگی اساساً فرق دارد و بارِ بیانیگفتارینوشتاری آثارِ فراسپیدِ حقیر
مقیّد به "چیز" است و عبور از بی وطنیِ خــدمهٔ کلمه و معتقــد به کلمهخوردگی و
پرتره رفتاری!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍ سیدمحمدرضالاهیجی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ساکوتی.هند
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 20 بهمن 1399 22:31
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
Seyed Mohammadreza Lahiji 21 بهمن 1399 10:06
سلام و درود جناب عاجرلو
از مهر و محبّت شما سپاسگزارم