برخیز که امشب ز غمت خانه خرابم
خواهان می و مستی و یک کاسه شرابم
برخیز و بیاور می ده ساله نوشین
پر کن قدح از پشت قدح باده نابم
امشب شده ضامن به درمیکده یارب
ساقی که نمی داد کم از جام عذابم
دیو ستمت آمده با حالت تهدید
با جمله من میکشمت کرده خطابم
برخیز که امشب به می و مردن وتحقیر
هریک که شود باتو به تحصیل ,مجابم
هم ساقی وهم باقی و هم تاج سری تو
ای ساحل دور از نظر چشم پر آبم
برخیز که امشب سر سجاده نشستن
دیگر نبرد پای دل رفته به خوابم
خواهان می از دیده مفتون تو هستم
برخیز و بریزان می و بگذر ز عتابم
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 9
امیر عاجلو 29 اردیبهشت 1400 09:20
درود بر شما
محمد رضا درویش زاده 29 اردیبهشت 1400 11:13
به به بسیار زیبا لذت بردم رفیق ادیب و هنرمندم تندرست باشید استاد بزرگوار
محمد خوش بین 29 اردیبهشت 1400 13:00
سلام و درود استاد عزیز گرفتاری کوچیکی داشتم
کمتر زمان نصیبم شد تا از محضرتان استفاده کنم
کاظم قادری 29 اردیبهشت 1400 13:36
سلام عزیز دل ایشالله همه گرفتاریات ختم به خیر بشن
محسن جوزچی 29 اردیبهشت 1400 17:06
درود و سپاس از اینکه نوشته های زیبایتان را به اشتراک میگذارید ،پاینده و سرفراز باشید
سیمین حیدریان 30 اردیبهشت 1400 11:31
سلام و درودها
سعید فرضی زاده 30 اردیبهشت 1400 12:12
سلام واحسنت به شما دوست شاعرم
شبنم رحمانی 30 اردیبهشت 1400 19:06
درودها بر شما . قلمتان استوار
کاویان هایل مقدم 01 خرداد 1400 10:44
الا یا ایهالساقی ادر کاسا و ناولها
درود بر این کاسه چرخانی زیبای شبانه شما