لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
عقل
ارسال شده در تاریخ : 10 اسفند 1401
| شماره ثبت : H9424001
تا بنده ی نفسی نفست تازه نگردد
بر جامه ی قلبت دلی اندازه نگردد
تا خوب نپیچی به دلت پیچ تفکر
هربار به دلخواه تو این سازه نگردد
بر موج نشستی و در اندیشه ی اوجی
هیهات,کس اینگونه پرآوازه نگردد
در چنبره ی عقل بمان تا که به غفلت
سوراخ گناهان تو دروازه نگردد
اگر ز خون جگر پُر شود پیاله ما بگوش خصم نخواهد رسید ناله ما صدای ناله ما آن زمان بگوش رسد که خون خصم لبالب کند پیاله ما
این دو بیت را اینجا آوردم تا مشخص شود آقای قادری چه اشتباهی مرتکب شده !! تصور می کنم به نیکی آگاهید که . . .شعر را تحت الفظی معنا نمی کنند و اما معنای شعر ما تا آخرین قطره خون پایدار خواهیم بود بی هیچ ناله ای دشمن زمانی ناله ما را می شنَود که بدست ما خون اش ریخته شده است . . . . . متوجه شدید جناب قادری ؟؟. . . بگذریم .................................... سروده زیبایی ست . . و نه نقد !! که یاد آوری !! نفست . . نفس ات بهتر نیست ؟؟ استاد ، من که اعتراف کرده ام شاعر نیستم رشته تحصیلی نشان میدهد که علاقه بسیار برای نوشتن و سرودن دارم ولی متاسفانه جز چندتایی غزل دیگری ندارم !!!! روزگارتان شاد و خرم باد .
ببخشید یادم رفت بگویم !!!! استاد بهتر از بنده میدانید که غزل کمتر از 5 بیت نمی شود چگونه قالب این سروده را غزل انتخاب کرده اید ؟؟ استاد . . . دعوا که نداریم !!
سلام و درود خدمت شما بانوی بزرگوار که مزین فرموده اید کلبه ی حقیرانه ی این درویش مسکین را سپاسگزارتان هستم در مورد نفست که نفس ات شود کاملا درست میفرمایید در مورد غزل هم که کمتر از ۵بیت بیت نباید باشد کاملا حق باشماست درمورد معنی تحت الفظی کردن بنده از شعر شما شما صحیح می فرمایید
سلام و درود اگر گفتم نقد کنید خدای ناکرده برای رخ کشیدن و رقابت نیست که از سر متانت است و عیب جویی از غزلم تا به رفع ایراد پردازم و غزلی بی نقص تر سازم و بدانم آنچه که نمیدانستم و این موهیبتیست عظیم از جانب نقاد به کمترین که فرمودید چند آسیب شعری را و پذیرفتم با دیده ی منت پس مرقوم فرمایید کلک در خامه ی نقد تا مستفیذ گردانیم به مهر و گشایشی به چهر باشد که خدایگان به شایگان براتتان دهد در گردش ماه و ناهید و مهر و دعای حقیر صغیر سیر بزرگتیان را در سلوک معرفت هموارتر نماید که بزم بزم عاشقان است و ما دردی کش میخانه ی دوست نفس به عشق برآرید و قلم بردارید و بنگارید که ماه را تمام نمایید بر دیجور شب این نابینای سراپا تقصیر که حالمان وبالمان نشود به قد قامت کلامتان به نقد که مسازید کندویی پر از عسل ناب در چهلستون تنم که شیرین تر بسرایم بمانید به صاحب نظری مستدام
سلامم را پذیرا باش استاد گرامی شما حداقل سیصد غزل سروده ای بنده حداکثر شش هفت تایی می شود !!! بیشتر سپید سرایم تا غزل ولی سال ها و سال ها مطالعه کرده و اشعار اساتید را بارها خوانده ام و بسیار آموخته ام شما استاد هستید و بنده دانشجویی بیش نیستم استاد هستند کسانی که خود شیفته و مغرور و دچار تَوهُم که از خوانش سروده هایم خود داری می کنند !!! برایتان موفقیت و رستگاری آرزو می کنم
سلام جناب معصومی عزیز بیت پنجمم کامل شد ممنون هرچقدر تلاش کردم بیت مناسبی با قافیه ی مناسبی نیافتم خیلی زیر و رو کردم کلمات و اما به دلم ننشستند ناچار منصرف از ادامه غزل شدم
سلامم را پذیرا باش استاد گرامی آمدیم که دیگران را به نوشتن نظر تشویق کنیم !! اممما شما که نیستید !!! با یک غزل ناب بیا و فضای سایت را گرمی بخش موفق و پیروز باشید . .
نظر 16
امیر عاجلو 11 اسفند 1401 08:42
درود بر شما
علیرضا خسروی اصل 11 اسفند 1401 09:28
درود بر شما
خیلی زیبا سروده اید
کتایون رها 11 اسفند 1401 11:03
اگر ز خون جگر پُر شود پیاله ما
بگوش خصم نخواهد رسید ناله ما
صدای ناله ما آن زمان بگوش رسد
که خون خصم لبالب کند پیاله ما
این دو بیت را اینجا آوردم تا مشخص شود آقای قادری چه اشتباهی مرتکب شده !!
تصور می کنم به نیکی آگاهید که . . .شعر را تحت الفظی معنا نمی کنند و اما معنای شعر
ما تا آخرین قطره خون پایدار خواهیم بود بی هیچ ناله ای
دشمن زمانی ناله ما را می شنَود که بدست ما خون اش ریخته شده است
. . . . . متوجه شدید جناب قادری ؟؟. . . بگذریم
....................................
سروده زیبایی ست . . و نه نقد !! که یاد آوری !!
نفست . . نفس ات بهتر نیست ؟؟
استاد ، من که اعتراف کرده ام شاعر نیستم
رشته تحصیلی نشان میدهد که علاقه بسیار برای نوشتن و سرودن دارم
ولی متاسفانه جز چندتایی غزل دیگری ندارم !!!!
روزگارتان شاد و خرم باد .
کتایون رها 11 اسفند 1401 11:07
ببخشید یادم رفت بگویم !!!!
استاد بهتر از بنده میدانید که غزل کمتر از 5 بیت نمی شود
چگونه قالب این سروده را غزل انتخاب کرده اید ؟؟
استاد . . . دعوا که نداریم !!
کاظم قادری 11 اسفند 1401 12:49
سلام و درود خدمت شما بانوی بزرگوار که مزین فرموده اید کلبه ی حقیرانه ی این درویش مسکین را
سپاسگزارتان هستم
در مورد نفست که نفس ات شود کاملا درست میفرمایید
در مورد غزل هم که کمتر از ۵بیت بیت نباید باشد کاملا حق باشماست
درمورد معنی تحت الفظی کردن بنده از شعر شما شما صحیح می فرمایید
کاظم قادری 11 اسفند 1401 12:49
واگر نقدم هم کنید ممنون میشوم
کتایون رها 11 اسفند 1401 16:43
سلام گرامی
استاد عزیز گفته بودم که شاعر نیستم و
شما بهتر از بنده میسرائید
حرفی نیست که غزل های خوبی سروده اید
وزگارت بَر مراد . . روزهایت شاد شاد
کاظم قادری 11 اسفند 1401 20:39
سلام و درود
اگر گفتم نقد کنید خدای ناکرده برای رخ کشیدن و رقابت نیست که از سر متانت است و عیب جویی از غزلم تا به رفع ایراد پردازم و غزلی بی نقص تر سازم
و بدانم آنچه که نمیدانستم و این موهیبتیست عظیم از جانب نقاد به کمترین
که فرمودید چند آسیب شعری را و پذیرفتم با دیده ی منت پس مرقوم فرمایید کلک در خامه ی نقد تا مستفیذ گردانیم به مهر و گشایشی به چهر
باشد که خدایگان به شایگان براتتان دهد در گردش ماه و ناهید و مهر و دعای حقیر صغیر سیر بزرگتیان را در سلوک معرفت هموارتر نماید که بزم بزم عاشقان است و ما دردی کش میخانه ی دوست
نفس به عشق برآرید و قلم بردارید و بنگارید که ماه را تمام نمایید بر دیجور شب این نابینای سراپا تقصیر
که حالمان وبالمان نشود به قد قامت کلامتان به نقد که مسازید کندویی پر از عسل ناب در چهلستون تنم که شیرین تر بسرایم
بمانید به صاحب نظری مستدام
کتایون رها 12 اسفند 1401 10:48
سلامم را پذیرا باش
استاد گرامی شما حداقل سیصد غزل سروده ای
بنده حداکثر شش هفت تایی می شود !!!
بیشتر سپید سرایم تا غزل
ولی سال ها و سال ها مطالعه کرده و اشعار اساتید را بارها خوانده ام و
بسیار آموخته ام
شما استاد هستید و بنده دانشجویی بیش نیستم
استاد هستند کسانی که خود شیفته و مغرور و دچار تَوهُم
که از خوانش سروده هایم خود داری می کنند !!!
برایتان موفقیت و رستگاری آرزو می کنم
دکتر سیدمحمدرضا لاهیجی 12 اسفند 1401 10:34
از غیرت اگر کم کنی اندازهٔ خود را
پیراهنِ گل بر دلت اندازه نگردد
اسماعیل سهامی 12 اسفند 1401 13:23
درود بر شما .
شبنم رحمانی 14 اسفند 1401 00:58
درود بر شما استاد بزرگوار. بسیار زیبا
علی معصومی 14 اسفند 1401 20:53
در صفحه احوال دلم خوش بنویسید
هر کاغذ تا خورده که شیرازه نگردد
♡♡♡
درودها بر شما
جناب قادنازنین
قلمت بر مدار مهر
کاظم قادری 14 اسفند 1401 22:11
سلام جناب معصومی عزیز بیت پنجمم کامل شد ممنون
هرچقدر تلاش کردم بیت مناسبی با قافیه ی مناسبی نیافتم خیلی زیر و رو کردم کلمات و اما به دلم ننشستند ناچار منصرف از ادامه غزل شدم
عبدالحلیم اکرامی = نژند 16 اسفند 1401 20:16
درود بر استاد که از فکر بلندش چنین شعر دل انگیزی تراوید. ماناباشید گرانقدر
کتایون رها 19 اسفند 1401 10:48
سلامم را پذیرا باش
استاد گرامی آمدیم که دیگران را به نوشتن نظر تشویق کنیم !!
اممما
شما که نیستید !!!
با یک غزل ناب بیا و فضای سایت را گرمی بخش
موفق و پیروز باشید . .