دفاتر شعر

آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

خاطره

ارسال شده در تاریخ : 09 بهمن 1400 | شماره ثبت : H9419766


آفتاب خداحافظی میکند،
وشمیم برگهای سرخ وباران خورده پاییزی،
پاورچین، پاورچین، از لابه لای شاخه های عریان درختان،
عطر تو را به ارمغان می آورد،
و من از پشت این پنجره غمبار ودلگیر خاطره رفتنت را به تماشا می نشینم،
دل تنگ تو ام، تو را نمی دانم،
روزگار هر لحظه تو را از من دور تر ودور تر می کرد،
آه.....
چه قدر می بایست به دنبالت می گشتم؟؟؟
چه قدر می بایست سراغت را از زمین وآسمان می گرفتم؟؟؟؟
چه قدر می بایست انتظارت را می کشیدم؟؟؟
بی قرارت بودم، وغمت بیمارم کرد،
وهیچ کس این راز را نمی داند،
و نمی خواهم باور کنم رفته ای!!
نیستی!!
و خوب میدانم باز نمی گردی،
تنها بگو چشمه اشکهایم را در کدامین آغوش بخشکانم؟ ؟؟

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 49 نفر 94 بار خواندند
امیر عاجلو (09 /11/ 1400)   | نازنین نکیسا (09 /11/ 1400)   | محمد مولوی (10 /11/ 1400)   | پرشنگ صوفی زاده (12 /11/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (09 /11/ 1400)  محمد مولوی (10 /11/ 1400)  
تعداد آرا :2


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا