ای نو گل بهار من،ای خوش نوا هزار من
یکدم نگر بر حال من،کم کن دگر آزار من
یک شب نشین بر خوانِ من، سر نهِ تو بر دامان من
وز چهره ی گلگون من، بر خوان تبِ رخسار من
دل بسته بر گیسوی تو، بر تابِ آن ابروی تو
یک شب اگر با من شوی، سر آید انتظار من
عاشق چو یک سویی بود، دردش دوصد گویی بود
گر بشکنی قفل دلت، آن گه شوی بیمار من
در پای تو خمیده ام، زان بس که هجران دیده ام
مستم کن و وانگه بخوان، از چشم من اسرار من
گویم که من عاشق ترم، از هر چه پنداری سرم
عهدی چو بندی با دلم، آسان کنی دشوار من
گفتی که از من خسته ای، هم دست و پایم بسته ای
من می روم از کوی تو، ای بی وفا دلدار من
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 15 اسفند 1402 06:18
درود بر شما
نازنین نکیسا 15 اسفند 1402 07:56
درود
محمد مولوی 01 فروردین 1403 21:47