دلتنگِ روی توام بیا شاد کن مرا
از بندِ این همه غصه آزاد کن مرا
مانند ابرهای بهاری ز روی مهر
بر من ببار و دوباره آباد کن مرا
رنگِ ز یاد رفتۀ گل های تشنه ام
با احساسِ لطیف تری یاد کن مرا
کاخی خراب در تهِ بستانِ حسرتم
از نو ز خاکِ خاطره بنیاد کن مرا
درهای اشتیاقت اگر قفل گشته اند
از پشتِ چشمِ پنجره فریاد کن مرا
افتاده مثل پیکره ای جان سپرده ام
برمن بدم چو مسیح ، ایجاد کن مرا
بگشا ز پا و گردنِ من ریسِ بردِگی
آسوده از نصیحت و ارشاد کن مرا
شیرین اگر نمی کنی این کامِ تلخ را
شایانِ صبر و طاقتِ فرهاد کن مرا
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 01 تیر 1400 20:34
.مانا باشید و شاعر
منصور آفرید 03 تیر 1400 11:36
درود بر استاد گرامی
زیبا و فاخر . دستمریزاد