روزی از روزهای خوب در کهکشان
اون بالاها وسط هفت آسمان
یکی روح باصفا وومهربان
به فرشته داد پیغام ونشان
که پری جان بیا چندلحظه کنارمن بمان
قصه ی زمین ودنیا را برای من بخوان
پری آمد نزد روح مهربان
گفت درود برخالق رنگین کمان
قصه دارم من برایت ازجهان
قصه ی دنیا دراز است مهربان
زندگی روی زمین دشواروسخت است
دنیا محل نیرنگ وفریب است
زمین از ظلم انسان درعذاب است
آسمان از جور آدم درفغان است
بس که خونریزندوخودخواه آدما
می خورندازماکیان وآبزیان وچارپا
جنگل زیبا زانسان عاجزاست
توازن وتنوع درطبیعت ناقص است
آدما دنبال جنگ وجدلند
ازمحبت وصفا درحذرند
هیچ ندارند همدلی وخبر از احوال هم
با سلاح زیستی افتاده اند به جان هم
قصه ی پرغصه ی دنیا درازاست مهربان
ارزش دیدن ندارد این جهان
روح زیبا با شنیدن خبر مغموم شد
از دمیدن در وجود آدمی مایوس شد
حکمت وتقدیر درآسمان اندازه شد
در دل مادر جنبنی سقط شد
قالب شعر متن ادبی است
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 25 شهریور 1401 14:02
درود بزرگوار ا
مینا میناوند 26 شهریور 1401 06:45
عرض ادب واحترام
خیلی ممنون وتشکر
رضا کاظمی اردبیلی 25 شهریور 1401 22:01
عرض ادب
زیبا و دلنشین بود.
درود بر شما شاعر توانا و گرانقدر.
مینا میناوند 26 شهریور 1401 06:46
سلام وعرض احترام
خیلی ممنون وتشکر
نظر لطف شماست