3 Stars

نقاب

ارسال شده در تاریخ : 27 خرداد 1401 | شماره ثبت : H9421187


نقاب

خسته شد ماه ز دیدارِ رخِ خویش در آب
ماهِ من از رخِ زیبات بیانداز نقاب

نیمه شب شد بگشا میکده را حضرتِ عشق!
مست کن جانِ من از گیسویِ همرنگِ شراب

این همه شرم تو را شهره‌یِ آفاق نمود
شد کساد از عرقِ شرم تو بازارِ گلاب

مشکل اینجاست چه باشی چه نباشی گل من
بی نصیبم ز تو چون تشنه‌یِ صحرا و سراب

سنگدل! من که به خوب و بد تو ساخته ام
سهمِ من از تو شده عکسِ درونِ یک قاب؟

مانده حسرت به دلم تا که به خوابم آیی
بر ندارم من دیوانه دگر سر از خواب

مثل مهتاب که بر شاه و گدا می تابد
بر دلِ تنگِ من ای ماهِ دل افروز بتاب

#جوادامیرحسینی(مهراد)
۲۴ خرداد ۱۴۰۱

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 46 نفر 66 بار خواندند
امیر عاجلو (27 /03/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (27 /03/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 1

  • امیر عاجلو   27 خرداد 1401 11:30

    درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا