"کلمات آبی"
می آویزم
بر خود
دشتی را
آن لحظه که می گریزم
به سمت پروانه ها،
در نفس تو
در یک صبحگاه
آنگاه که در رابطه ام
با پنجره
و آفتاب را تصاحب می کنم.
نور!
از صدای پرندگان بر می خیزم
شتاب می برم
بر حظ های رطوبتی
در برگ،
ورق می خورم
در کلمات آبی
و به آرامی
به حرکت در می آیم
در نسیم.
طعم این سرشاخه ها
و تولد غنچه ای سپید
پراکنده می شود
در باد،
بر هم فشرده جنگلی
در مه
غوطه ورم
در آغوش رود...!
شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 31 اردیبهشت 1401 15:57
سلام ودرود
مرضیه رشیدپور 01 خرداد 1401 07:53
سپاسگزارم
محمد مولوی 02 خرداد 1401 12:50