3 Stars

خنده ی نا بجا

ارسال شده در تاریخ : 04 تیر 1395 | شماره ثبت : H943533

خنده ی نابجای تو، می برد آبروی من
صحبت ناپسند تو، زد ره گفتگوی من
مردم چشم مست تو، کرده کمین به راه دل
راهزن خیال تو، ره نبرد به کوی من
کشته هرآنچه تشنه را، چشمه ی فتنه خیز تو
برلب جویت آمدم ، تیغ تو و گلوی من
تا گل روی من تویی بر لب جوی من تویی
کبک خرد نمی کند رغبت آب جوی من
این عمل سیاه تو دست پر از گناه تو
باز رها نمی کند گردن خُلق و خوی من
گشته بهار من خزان از نفست نفس نفس
شرم چرا نمی کنی ای همه جا عدوی من
در پی شعله می رود دیده ی بی فروغ تو
خنده که موج می زند بر لب قصه گوی من
تا تو امیر این رهی در شب شوق من مهی
ره به خدا نمی برد قافله ی وضوی من

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 204 نفر 270 بار خواندند
حمیدرضا عبدلی (06 /04/ 1395)   | اله یار خادمیان (06 /04/ 1395)   |

رای برای این شعر
حمیدرضا عبدلی (06 /04/ 1395)  
تعداد آرا :1


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا