آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

زوزه

ارسال شده در تاریخ : 22 اردیبهشت 1401 | شماره ثبت : H9420771

تو که شاعر نبودی بغض باران را نمی فهمی
تو که درد جگر در زیر دندان را نمی فهمی
چه می دانی! چه میفهمی! تپیدن را" تکیدن را
و حرمان را نمی دانی و  هذیان را نمی فهمی

منم ته مانده ی یڪ مردِ ویران ، مرگــ آبستن
که  تنهایی و شبگردی ، دلش را سخت پوسانده
که هر شب میزند شب_پرسه در انبوه اندوهت
که تیپــا خورده از دنیــا ، و از دنیــا جدا مانده

و می اندازم از هیچی به هیچی دیگر امّا چنگ
و این را خـوب می دانم" ندارم تاب ماندن را
و می بینم خودم را توی قاب آیـنه هر بار
فقط یک لاشه می بینم که از رو برده مردن را

تصور کن فقط یک لحظه خود را جای من بگذار
که می گیرد سرم از زوزه ای ناآشنا سرسام
که غمگینم دقیقاً مثل یڪ آهنگ نامفهوم
که بیتابم ، دقیقاً مثل اقیانـوس نا آرام

تو که پرادعا هرجا سخن از عشق می رانی
نمی بینم من از آوار حسرت بر تنت گردی
درون کلبه ی بی روزن قلبم چه می جویی؟
میان دفتر شعرم به دنبال چه می گردی؟

#محمد_نیکروش
????????????????????????????????????
???? ???? ???? ???? 

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 65 نفر 132 بار خواندند
امیر عاجلو (24 /02/ 1401)   | رضا کاظمی اردبیلی (24 /02/ 1401)   | محمد نیک روش (25 /02/ 1401)   | کاظم قادری (28 /02/ 1401)   | سیاوش دریابار (28 /06/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (24 /02/ 1401)  رضا کاظمی اردبیلی (24 /02/ 1401)  محمد نیک روش (30 /02/ 1401)  
تعداد آرا :3


نظر 5

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا