به شب: به ازدحام غربت ستاره ها قسم
به سیل بی بهانه و طنین گریه ها قسم
به سرخی شقایق و شمیم یاس و رازقی
به هق هقِ دقیقه ها و لحظه های عاشقی
به حرمت و قداست حریم واژه ی رفیق
به اولین نگاه های عاشقانه ی عمیق
به آبروی آینه / قسم به حرمت قلم
به رازهای سر به مهرِ ناگشوده در دلم
تو را هنوز منتظر/هنوز دوست دارمت
هنوز می نویسمت/هنوز می سرایمت
هنـوز می سرایم از نگاه تو برای تو
غزل غزل ترانه در نفس نفس هوای تو
چو یوسف از تنم چرا ، ردای غم نمی دری؟
تو با غم نبودنت ، مرا کجا نمی بری.!!!
در آسمان غربتم ، سکوت شیهه می کشد
و مرگ هرشب از تنم"چه عاشقانه میچشد
کسی دگر دوباره بر کلون در نمی زند
و سنگ عشق را دگرکسی به سر نمی زند
تو قبلهٔ نماز من/ وً من پر از نیاز تو
منم خمار و خوارِ نازِ یک نگاهِ ناز تو
پرنده ی خیاِل من ، نمی رسد به پای تو
اگرچه پرسه می زند هنـوز در هوای تو
برای خنده های تو، دلم چه تنگ می شود
و با تو فصل فصل زندگی قشنگ می شود
محمد_نیکروش
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 26 اردیبهشت 1401 10:22
.مانا باشید و شاعر
محمد نیک روش 26 اردیبهشت 1401 20:08
پاینده باشی مهربان دوست
امیر عاجلو 28 اردیبهشت 1401 10:16
درود و سلام موفق و مانا باشید
کاظم قادری 29 اردیبهشت 1401 20:30
بسیازیبا و دلنشین مرحبا بر شما که به قول خودتان در این وانفسا الماسی دیدیم درخشان
محمد نیک روش 30 اردیبهشت 1401 01:33
خیر مقدم جناب قادری بزرگمهــر
راستی غزل شیهه ی خیال رو ویرایش کردم.
همون مصرعی که شما نقدش کردی.
اصلاح کردم وزن رو.
منتظر تاییدم. ممنون که هستید.