دلگیرم از تو از خودم از عکس توی قاب
از شب نخوابی از هراس بختک در خواب
از زندگی زورکی " تکرار روز و شب
از عصر جمعه”جمعه ی کشدار بدمذهب
از دور خود بیهوده گشتن در رول پرگار
بعد از ممیز آمدن، صفری پس از اعشار
از این زمستان کریه و زرد و پاییزی
از عذر میخواهم؛ مترسکهای جالیزی
دلگیرم از دزدیدن اندیشه های ناب
والله دیگـر جا ندارد قایـق سهراب
از شبه شاعرهای درانظار: جنتل من
با یک نوار مغزی از افکار مستهجن
کو چوبدست خیزران شاعری در مشت؟
یک شعر از بد واژگی دیشب خودش را کشت
از اکتشاف جنسی:عورت را بکارت را
تقدیس: تندیس حماقت را حقارت را
از این به نام زندگی آرام مرگیدن
درجا زدن در گور تنهایی تمرگیدن
دلگیرم از " از " از خدا و پیـر و پیغمبر
از بیت پایانی " از این خودکار بی جوهر
محمد_نیکروش
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 03 خرداد 1401 11:07
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
محمد نیک روش 03 خرداد 1401 20:57
پاینده باشید جناب عاجلو
ایام به کام