????????چهارشنبه????????
با نام خدا میکنم آغاز سخن را
یاد آورم این سیره ایران کهن را
بر پا شود آئین چهارشنبه و آتش
با یاد جوانمردی و پاکی سیاوش
این سنت دیرینه ی دیر کهن ماست
فریاد فرو خفته و در دل سخن ماست
گویا که سپیدی به سیاهی شده پیروز
بر گوش رسد مژده ی فرخنده ی نوروز
شور و شر سرمای زمستان بسر آمد
گاهِ چمن و یاسمن و برگ و بر آمد
مرد و زن و کودک همگی گرد هم آیند
با گرمی آتش گره از چهره گشایند
از گرمی آتش چو کشد شعله زبانه
آواز بخواند همه با چنگ و چغانه
زردی من از تو شود و سرخ تو ازمن
گرم از تو شود خانه و کاشانه میهن
باشد که دم گرم کسی سرد نباشد
کس را به دلش رنج و غم و درد نباشد
زنهار که این عمر گرانمایه نبازیم
یا اینکه دلی خسته و رنجیده نسازیم
از عمر گرانمایه مرا گر ثمری شد
در کاهش درد از دل یاران سپری شد
آیین چهارشنبه بود نیک و یگانه
باشد ز نیاکان کهن رسم و نشانه
امیر وحدتی یگانه
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 26 اسفند 1400 17:04
.مانا باشید و شاعر