سوزی مرا سازی مرا در آتش اندازی مــرا راهــم کنی سـوی خطــر بر اندکـی باری مرا
با نازِ خود نازم کنی انــدک سرافرازم کنـی دستی به دستم آوری در شـور دراندازی مرا
شادم کنی یادم کنی همــواره فریــادم کنی بهر نجـات از حادثه هر جا سپـر سازی مــرا
گویی مرا خواهی مـرا فرمان بفرمـایی مــرا با میل خود با دست خود خواهی براندازی مرا
کاری مرا در هرکجا بی آب و بی نور و هـوا رویــی مرا با هر تعب هـرگونـه دمسازی مرا
جـویی مرا پـویی مرا هرآنچـه تو گویی مـرا با یک شتاب بی امــان به هرکجــا تـازی مـرا
از میلِ خود دورم کنی بیگانــه با شـورم کنی دل در کمندت می دهم با دست خود یازی مرا
افتاده پاریــزی چنــان تا آرزو سـازد عیــان با غمزه ای میخــانه را در ساغر انــدازی مــرا
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 22 امرداد 1401 14:58
درود و سلام موفق و مانا باشید