چــه آوردم در این دنیـــا بجـز آزردنِ دلهـــــا ؟ چـه آوردم در این دنیا بجز مرز آفرینی ها ؟
چه آوردم در این دنیا بجز وعده به ترس و بیـم ؟ چــرا باد امتیازی در جدایی سر از تـن هـا ؟
چـــه آوردم کــه با نامش هــزاران ادعـــا دارم ؟ خــدای بی نیاز گفتــم شـده محتاج دعواهــا
چــه آوردم که با نامش شــدم ارباب ایــن و آن ؟ یکـی دیگر ز قهــر او نـدارد بهــره از دنیــا
چه آوردم که با انسان چنین بی رحم و خونریـزم ؟ چه آمد بر سر انسان اسیر میل و خواهشهــا
چـه آوردم شکست خود گهــی نسبت به او دادم ؟ گهی هم دست پنهانش شده کوتاه ز دامانهـا
چــه آوردم که دانش با خــرد از مـن گریزاننــد ؟ خرافـات گسترش دادم چنین آمـد پیامدهــا
چــه آوردم کــزو خـواهــم بسوزانــد، بگریانــد ؟ تـوانایــی کـه خـود دانـد صـلاح کار انسانهــا
چـــه آوردم کـه پاریـــزی جوابــی را نمی یابــم ؟ گهی سر در گریبانـم گهی نومیـد ز درمانهــا
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 23 خرداد 1401 22:00
درود بر شما