بی وفا
از چه گویم بهر تو ای بی وفا
از لِسان عمر رفته یا تلخی جُور جفا
بی وفا بودی و تو رفتی از پیش ما
قوت ما خونابه گشته، کنج این دارالشفا
* * *
نایب
مُلک دنیا برود دخمه گورت بنهند
رفته آن یار نکو، همدم مورت بنهند
نایب دهر تویی تا که عزلت بُکنند
رفته آن شُوکت تو، پای به رویت بنهند
* * *
هیاهوی دل
قدر دل را پای سکوتش ننویس
بگذر از ما، سوز به عشقش ننویس
رانده ای، هیاهوی دلم را چه کنم؟
حرمت عشق بدار، صوفی و آبش ننویس
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 14 اردیبهشت 1401 16:40
سلام ودرود
علی آقا اخوان ملایری 14 اردیبهشت 1401 20:03
سلام و درود بر شما استاد ارجمند ادیب فرزانه و فرهیخته
دوبیتی های زیبایی سروده اید گرامی
خواندم و لذت بردم
دستمریزاد
قلمتان نویسا