3 Stars

نیلوفر آبی

ارسال شده در تاریخ : 05 فروردین 1401 | شماره ثبت : H9420324

بدو گفت نیلوفر آبیَم
بیا تا بسازیم آبادیَم

چو پیچک به قلبم پیچیده‌ای
چو قفلی زدی تو بر آزادیَم

طبیبی، حکیمی، نداند مرا
شدی مرحمی تو به بیماریَم

گرفتار جانت شدم نازنین
بیا جان به جان کن که زندانیَم

چو بشنیدمش گفتمش جان من
برایت چو گل خیلی تکراریَم

سلامی بگویی به این حال من
ندانم نگویم چه احساسیَم

نمی‌فهمی من را تو ای بهترین
تن خسته داند گرفتاریَم

تخلص=نوژا

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 146 نفر 401 بار خواندند
امیر عاجلو (06 /01/ 1401)   | انوش بیات (06 /01/ 1401)   | مراد مراغه (06 /01/ 1401)   | یلدا یوسفی (06 /01/ 1401)   | حسن جعفری (08 /01/ 1401)   | محمد مولوی (17 /06/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (06 /01/ 1401)  انوش بیات (06 /01/ 1401)  مراد مراغه (06 /01/ 1401)  
تعداد آرا :3


نظر 5

  • امیر عاجلو   06 فروردین 1401 00:22

    rose rose rose rose rose

  • انوش بیات   06 فروردین 1401 01:57

    بسیار عالی سروده اید

  • مراد مراغه   06 فروردین 1401 18:00

    سلام و درود بانو یوسفی ادیب و شاعره عزیز و بزرگوار
    سروده زیبایی به نظم کشیده اید
    rose rose rose
    سالی خوش و در شادی برای شما آرزومندم
    rose rose rose

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا