اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به او پیشکش کنم هر دم تمام روح و معنا را
منم میبخشم از فضلم ، از این رویای دیرینه
نه چون صائب که میبخشد سر و دست و دل و پا را
اگر آن ترک شیرازی ببندد پا به زنجیرم
منم حافظ که میبخشم سمرقند و بخارا را
اگر بودم خدای این جهان بی مروت ، من
میکردم بخششت روزی همه خشکی و دریا را
چه شمس روشنی بودی درون ماه تاریکم
ولی هرگز نخواندی تو دل مولای با نا را
تویی مجنون و من لیلا که از چشمان تو مستم
تمام حرف ها مفت است، ندارم تاب اجرا را
همه گویند بر من که:چرا معنا را میبخشی
که من قسمت کنم هر دم همه امروز و فردا را
تمام ذهن من اکنون فقط این جمله میچرخد
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را...
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 21 خرداد 1402 11:07
درود بر شما