در پس این تیرگیها آفتابی گذراست
من دراین هیمه بسوختم،پس این یاور کجاست؟!
شاعر دلتنگ و زخمی از خیانت صبر کن؛
من که بیخواب شدم، این قاضی عادل کجاست؟!
سیب ممنوعه چرا لذت چیدن دارد؟!
آنکه برده میوه ی عاشق بیدار کجاست؟!
سوخت تا حنجرهام شعر به کاشانــهٔ تو
مرغ زیبا و پر از شوق چمنزار کجاست؟!
زین مشامم گر رسد بوی یوسفی از دور
آنکه بازگشته به کنعان،یوسف قلبم کجاست؟!
واژههای چیده از روی هوس که شعر نیست
حرمت شعرم شکست،پس این شجریان کجاست؟!
هی قدم پشت قدم حتی خیابان شعر شد
اشک ابر هم خشک شد پس آسمان ما کجاست؟!
گر نیست عدل و عدالت و نیست راه درمان
یک نفر نیست بگوید آخر دنیا کجاست؟!
تخلص=نوژا
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 17 فروردین 1401 13:51
درود و سلام موفق و مانا باشید