3 Stars

دلنوشته ای بر حزب [۱۲۰] قران،معرفی ولی عصر عج و تائید امامت مهدی موعود.

ارسال شده در تاریخ : 06 تیر 1401 | شماره ثبت : H9421297


[دلنوشته ای بر حزب ۱۲۰ آیات ۱ سوره شرح تا ۶ سوره ناس]

سوره [۱۱۴]ناس

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِیمِ

قُلْ أَعُوذُ بِرَ‌بِّ النَّاسِ ﴿١﴾ مَلِکِ النَّاسِ ﴿٢﴾ إِلَـٰهِ النَّاسِ ﴿٣﴾ مِن شَرِّ‌ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿٤﴾ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ‌ النَّاسِ ﴿٥﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ﴿٦)

پناه من تویی ای پناه مطلق جان
پادشاه تویی و ما ریزه خواری خوان
معبود فقط در شان تو می گنجد
ای اولین و آخرین فرمانروای جهان
از شر وسوسه گر محافظی تو مرا
حریف مطلقی و قادری همه را
بدور دار مرا از جنییان و انسانها
که شر نرسانند در پناه تو مرا

سوره [۱۱۳] الْفَلَقِ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿۱﴾مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿۲﴾
وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿۳﴾وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ ﴿۴﴾وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿۵)

《سرآغاز خدایی است کریم و رئوف 》

پناهگاه ایمنی وجز پناه تو ایمن نیست
پناه میبرم به تو از سپیده که ایمن نیست
به سایه ی رحمت گیرم مرا ز هر شری
که آفریده ی دست تو اند جنی و پرّی
نجات تویی ناجی از ظلمات و هوس
طلسم فسون گر شِکن آزاد شوم ز قفس
حفظ کن از حسادت حسود تو مرا
قادر مطلقی به ابطال طلسم و نَفس

سوره [۱۱۲] الإخلاص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿۱﴾اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿۲﴾لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿۳﴾وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾


《سرآغاز خدایی است کریم و رئوف 》

شهادت میدهم تو یگانه خدایی و بس
همه را کَس تویی و تورا نیست ، کس
زاده نیستی و همه کار دستی تو اَند
نزاده ای کسی را بلکه هستی تو اَند
گوهر تنهایی و گوهری نیست چو تو
اول و آخری و همتایی نیست چو تو

سوره [۱۱۱] المَسَد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ ﴿۱﴾مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا کَسَبَ ﴿۲﴾سَیَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ ﴿۳﴾وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ﴿۴﴾فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ ﴿۵﴾


《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف》

بریده باد دو دست و مرگ بادش ابولهب
سودی نخواهد کرد ثروتش به حال وتب
بزودی در آتش پر زبانه ای خواهد سوخت
تن ز کیفرش رخت آتشین خواهد دوخت
زنش هیمه کش آن آتش سخت خواهد شد
به گردنش طنابی از لیفِ خرما خواهد بود

سوره [۱۱۰] النصر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿۱﴾وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿۲﴾فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿۳﴾

《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف 》

چون زمان یاری خدا و نصرتش فرا رسد
خواهی دید که مردمان به سرای خدا رسد
به دین خدا گروه گروه شتابان خواهند شد
آن هنگام به چهره کفار پریشان خواهند شد
پس به ستایش پروردگارت نیاشگر باش
توبه پذیر است ز آمرزشش شتایشگر باش

سوره ی النصر سوره ی صد و ده قرآن است
علی به حروف امجدصد و ده شودجان است
راز نصرت پیروی کردن از صراط علی است
نصرالله همان علی که خود علی و وَلّی است

سوره [۱۰۹]الکافرون

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ ﴿۱﴾لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿۲﴾وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۳﴾وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ ﴿۴) وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۵ لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ ﴿۶﴾

《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف 》

غم مخور محمدم حبیبِ جانمان شدی
من طبیب توام و تو هم طبیبما ن شدی
بگو ای کافران یکتا پرستم
نه آنچه می پرستید می پرستم
نه آنچه می پرستم می پرستید
نه بر آنان که هستید قائم هستم
نه بر قائم که هستم قائم هستید
خدا یان شما ارزان تان باد
منم با رب خود دل کرده ام شاد
شما بر دین خود باشید وفادار
منم بر دین خود هستم وفادر


به خدای کافران ندهید دشنام
که مقابل کنند به خدا دشنام
خطری نداشتند نکنید جنگی
بی ارزشند پرتاب کنی سنگی

سوره [۱۰۸]الکوثر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿۱﴾فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿۲﴾إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿۳﴾

《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف 》

رحمت عالمین تویی و برترین خلق خدا
بهترین هدیه ی ما، فاطمه شد بر تو عطا
ما به تو چشمه ی کوثر به کرامت دادیم
به حسد ورزی حاسد به تو خوب آگاهیم
غم مخورچشمه ِکوثر به تو شدهدیه ما
به نمازباش و به قربانی بر این هدیه ما
آن که گفتا به تو ابتر، بی تبار خواهد بود
تا ابدهرچه تبار است به تو یار خواهد بود

فاطمه ام ابیهاست معنی اش کرده خدا
هرکه با فاطمه نیست خدا از او شدجدا
فاطمه هدیه نمود امر به نماز کرد و نیاز
پس نماز شرط قبولش شده در فاطمه راز

سوره[ ۱۰۷] الماعون

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

أَرَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ ﴿۱﴾فَذَلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ ﴿۲﴾وَلَا یَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ ﴿۳)فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ ﴿۴﴾الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿۵﴾
الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ ﴿۶﴾وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ ﴿۷﴾


《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف 》

دروغ پندارنده ی روز قیامت دانی کیست
پا فشار کننده ای ، که گوید قیامت نیست
نیست کسی مگر کسی که یتیم راند
سخت گیری کند بر یتیم که می داند
به خوراک دادن بینوا ترغیب نیست
جاهل است و نمیداند عزت چیست
وای بر نماز گزارنِ غافل از نمازشان
غافل از اینند،چه خواهدشدحالشان
چه بد عاقبتی دارند ، ریاکارند
زکات نپرداخته گان زیان کارن


دستگیری از یتیم وظیفه نیست
تکلیف واجبی که امر وَلی است
پرداخت زکات امر خداوند است
تمردش کنیم عاقبتش بند است


 سوره [۱۰۶] قریش

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ ﴿۱﴾إِیلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ ﴿۲﴾فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ ﴿۳﴾الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ ﴿۴﴾


《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف 》

الفت داد خدا به قریش منسجم گردند
زمینه ساز ظهور خاتم و منتقم گردند
الفت قریش، کوچ زمستان و تابستان بود
نابودی پیل سواران به رب آسان بود
حفظ شد قریش به لطف و کرامت خدا
بپرستند خدای کعبه دوری از مات وعزا
همان خدایی که به قحطی دادشان طعام
بیم دورنمود آرامش خاطردادشان و مقام

سوره [۱۰۵]الفیل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ ﴿۱﴾أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ ﴿۲)وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ ﴿۳﴾تَرْمِیهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ ﴿۴﴾فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ ﴿۵﴾

《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف》

مگر ندیدی پروردگار چه کرد با پیل داران
مگر به امرش نشدند یاغیان سنگ باران
مگر نفرستاد پرندگان ابابیل سراغشان
فرو ریزند سنگ هایی از گِل عذابشان
به شکل کاه شد سرانجامشان اذن خدا
جویده شده ای چو کاه گردانیدشان خدا

سوره [۱۰۴] الهمزة 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ﴿۱﴾الَّذِی جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿۲﴾یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿۳﴾کَلَّا لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ ﴿۴﴾وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿۵﴾نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ﴿۶﴾الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿۷﴾إِنَّهَا عَلَیْهِمْ مُؤْصَدَةٌ ﴿۸﴾فِی عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ ﴿۹﴾


《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف 》

ترس دارد وای گفتن های خدا
بیدار شوید از غفلت ها و جفا
وای بر هر بد گوی عیب جویی
که به ثروت کند عیب جویی
چه پناهگاه بدی کرده اموالش
ایمنی نخواهد شدش مالش
فکر کرده مالش کند جاویدش
اشتباه کرده خرد کند آتیشش
آتشی که قطعی و فرو افکنده است
دور از تصور هر جنبده است
تو چه دانی که آن آتش چیست
آتشی که به نوعش آتش نیست
آتشی که به دل ها رسد خوفش
غش کند به دمی و بلرزد از خوفش
آتشی به درازای ستون های بلند
عیب جوی شود میان شعله ها به بند
شعله هایش سوزان و طولانی است
وای بر عیب جویان آن چه سوزانی است

سوره [۱۰۳]العصر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾


《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف 》


قسم به عصر انسانها در زیانند
مگر آنان که در نیکی امانند
که دائم فعل شایسته بکارند
با ایمان زندگی در روز گارند
به حق باشند شکیبایی نمایند
در اینصورت زیان را در امانند
به همدیگر کنید در حق سفارش
شکیبایی کنید دائم نیاش
ِ
قسم بر عصر، ولی عصر زمان است
زمین را بودن مهدی امان است
امام عصر ، ولی عصر و جان است
لفی خسر گشته ایم که او نهان است
اگر خواهیم ببینیم روی ماهش
عملو الصالحات باشد نشانش

سوره [۱۰۲]التکاثر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ ﴿۱﴾حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿۲﴾کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۳)ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۴﴾کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ ﴿۵﴾
لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ ﴿۶﴾ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ ﴿۷﴾ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ ﴿۸﴾


《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف 》


فخر فروشی باعث غفلت شده آگاه باش
کاخ نشینی هم کنی تو انتظار چاه باش
پایتان زودی به گورستان رسد بیدار شو
انقریبا که بدانید قبل مرگ بیمار شو
مرگ دور نیست و یقینا زود میبینید به چشم
دوزخ هم حقست وعینا دیده خواهدشدبه چشم
درهمان روز است سوالات از شما گردد شروع
دیر فهمیدید آن جا نه غروب است نه طلوع


در قیامت مدرک تحصیلی نیست شرط مقام
پول و ملک و مال پارتی نیستا ختم کلام
دکتر و استاد و تاجر یک کفن دارند و بس
آشنا و نا آشنایی نیست آنجا خویش کس
چپ دهند نامه به دستت آخر بیچارگی است
راست دهندنامه به دستت ابتدای زندگی است


سوره [۱۰۱] القارعه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

الْقَارِعَةُ ﴿۱﴾مَا الْقَارِعَةُ ﴿۲﴾وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْقَارِعَةُ ﴿۳﴾یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﴿۴﴾وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ ﴿۵﴾فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ ﴿۶﴾فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَاضِیَةٍ ﴿۷﴾وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ ﴿۸﴾فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ ﴿۹﴾وَمَا أَدْرَاکَ مَا هِیَهْ ﴿۱۰﴾نَارٌ حَامِیَةٌ ﴿۱۱﴾

《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف 》

کوبنده بلای بزرگی است که قطعا حق است
یقین محقق می شود که ارداه ی حق است
روزی که مردمان چو پروانه پراکنده می گردند
کوه ها چو پشم رنگین شده پراکنده می گردند
هر که اعمالش شود سنگین خوشا حالش
هرکه اعمالش سبک باشد بد به احوالش
هاویه خواهد بود جایگاه بد حالان
هاویه پرتگاه دوزخ است به بد حالان
به هشدار، گویم بدانی هاویه چیست
اتشی فروزان تحملی به توانش نیست


آبجوش به دستی ریخت صاحبش غش کرد
مدتی بعد به هوش آمد درتجارتش غش کرد
آبجوش ریخت به دست هاویه اخطار نمود
غفلت از هاویه کرد حامیّه ، افطار نمود

سوره [۱۰۰] العادیات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

وَالْعَادِیَاتِ ضَبْحًا ﴿۱﴾فَالْمُورِیَاتِ قَدْحًا ﴿۲﴾فَالْمُغِیرَاتِ صُبْحًا ﴿۳﴾فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿۴﴾فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿۵﴾إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ ﴿۶﴾وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِکَ لَشَهِیدٌ ﴿۷﴾وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ ﴿۸﴾أَفَلَا یَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِی الْقُبُورِ ﴿۹﴾وَحُصِّلَ مَا فِی الصُّدُورِ ﴿۱۰)إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ یَوْمَئِذٍ لَخَبِیرٌ ﴿۱۱﴾


《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف 》


سوگند به اسبان که نفس زنان به دشمن تاختند
اسبانی که با سُم روی سنگ جرقه ها را ساختند
سوگندبه یورش برندگانِ به دشمن ،هنگامهِ صبح
برانگیخته کنان گرد و غبار ، حمله به دشمن قبح
که محاصره کردند دشمنان از این یورش
به مجاهدین قصد جنگ داشتند و شورش
ناسپاسی می کند انسان به رب العالمین
اگاهند از ناسپاسی های خود این آدمین
انسان به جمع ثروت و دوستی اموال شاغل است
باید به دور باشد خساست ها ، انسان عاقل است
بخیل و خسیس است و دل کَندنش سخت گشت
زادش که لخت آمد به دنیا آخرت هم لخت رفت
به یقین آنچه درقبرهاست برانگیخته خواهد شد
نهان شده در سینه ها به چشم دیده خواهد شد
آنچه کرده انسان ،پرودگارش علیم و آگاه است
درآن روز هیچ پناهی نیست عمل پناهگاه است


یکی تجارت مشغول شد روزگار خوش زیست
یکی هوسرانی مشغول شد،کنون خوش نیست
به تعبد آمده ایم نه به خوش گذرانی در دنیا
خوش بودیم بهشت به تمرد طرد شدیم دنیا


سوره[ ۹۹] الزلزله

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا ﴿۱﴾وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا ﴿۲﴾وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا ﴿۳)یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ﴿۴﴾بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحَى لَهَا ﴿۵﴾یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِیُرَوْا أَعْمَالَهُمْ ﴿۶﴾فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یِره(۷)وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ ﴿۸﴾


《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف 》

زمین به لرزشی شدید لرزانیده ، خواهد شد
آنچه نهان زمین است برون ریخته خواهد شد
انسان آنروز گوید چه گشته زمین که آرام بود
در آن روز زمین گوید خبرها که پنهان بود
باذن خدا گوید همان طور که وحی اش کرد
جزبه حق نخواهد گفت ز بدیها نهی اش کرد

آن روز مردم حاضرند و ناظر شد فقط خدا
پس از نظاره ی اعمالشان شوند دو گروه جدا
هر که هموزن ذره ای کند نیکی ، نیکیش دهند
و هر که هموزن ذره ای کند بدی، کیفرش دهند


پروردگارا به بخششت محاکمه کن تو مرا
ضعیفم تحملی نیست حساب عدل تو مرا
نمک دادی و دادی نمک دان نیز تو مرا
نمک خوردم و نسیت نمک دان تو، مرا
نمکت خوردم و شکستم نمک دانت
بمحمد ببخشایم ،حبیب اللهِ قرانت

سوره [۹۸] البینه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

لَمْ یَکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَالْمُشْرِکِینَ مُنْفَکِّینَ حَتَّى تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ ﴿۱﴾رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ یَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً ﴿۲﴾فِیهَا کُتُبٌ قَیِّمَةٌ ﴿۳﴾
وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَةُ ﴿۴﴾وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ وَیُقِیمُوا الصَّلَاةَ وَیُؤْتُوا الزَّکَاةَ وَذَلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ ﴿۵﴾إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَالْمُشْرِکِینَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا أُولَئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّةِ ﴿۶﴾
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ ﴿۷﴾جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ ﴿۸﴾


《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف》

پذیرش دین محمد به منکران کتاب و مشرکان سخت بود
به اهل کتاب از تعصب و به مشرکان جاهلیت جهل بود
هر دو گروه به پذیرش دینش دلیل از او خواستند
که استوارش شد دلیلش به خواستی که خواستند
طلب کردند تلاوت کند فرستاده ای ازخدا برایشلن
صحیفه هایی پاک، دهد جواب محکم به سوالشان
دلایل محکم و برهان آشکار شد بیان به کافران
باز پناهنده شدند کافران اهل کتاب به مشرکان
فرمان نیافته بودند جز اینکه پرستش خدا کنند
گر توحید گرویده اند خلوص دین به خدا کنند
نماز به پا دارند و زکات دهند،پایداری دین بود
تمرد امر کردند که کافران اهل کتاب، کین بود
کافران اهل کتاب و مشرکان ، ابد به دوزخند
ماندگاران همواره اند و بدترین خلق خلقتند
گرویدگانِ حفیقت ، که اعمالشان صالح شد
بهترین آفریدگانند که خلقت شان، خالق شد
باغ های همیشگی که نهرها در آن جاری است
پاداش پروردگارشان که جاودانه و باقی است
خدا از آنان خشنود است و آنان خشنود ،خدا
این است پاداش پرهیزگای که بترسد از خدا


بندگی کنیم ما، خدا به خداایش آگاه است
بنده نوازست هر چند بنده اش چاه است
سوها، رها کنیم بخداییش قسم ماه است
وجودمان شده نور، چرا راهمان چاه است


سوره [۹۷]العلق

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ﴿۱﴾خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿۲﴾اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ﴿۳﴾الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿۴﴾
عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ ﴿۵﴾کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَى ﴿۶﴾أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى ﴿۷﴾إِنَّ إِلَى رَبِّکَ الرُّجْعَى ﴿۸﴾أَرَأَیْتَ الَّذِی یَنْهَى ﴿۹﴾عَبْدًا إِذَا صَلَّى ﴿۱۰﴾أَرَأَیْتَ إِنْ کَانَ عَلَى الْهُدَى ﴿۱۱﴾أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى ﴿۱۲﴾أَرَأَیْتَ إِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۱۳﴾
أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى ﴿۱۴﴾کَلَّا لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِیَةِ ﴿۱۵﴾نَاصِیَةٍ کَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ ﴿۱۶﴾فَلْیَدْعُ نَادِیَهُ ﴿۱۷﴾سَنَدْعُ الزَّبَانِیَةَ ﴿۱۸﴾کَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ ﴿۱۹﴾

《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف》

بخوان بنام خدایی که آفریننده ی جهان ست
خدایی که ز خون بسته خلقتش انسان است
بخوان پروردگارت که کریمترینِ کریمان است
آفریننده ی قلم است که آموختن انسان است
او بتدریج آموخت به انسان نادانسته هایش را
کرامت و بزرگیش داد و آفریدخواست هایش را
حقا که انسان سرکشی میکند،غافل ازضعف است
خود بی نیاز پندارد ، حد فراموش و بی حد است
فراموش کرده اند که بازگشت بسوی اوست
تمام خلایق از اویند و نه خلق خدای اوست
بازدارندهِ بندهِ نماز گزار که دیدی ،کنون کجاست
مستحق عذاب است نهی کننده ای که درخطا ست
وادار به پرهیز گاری و بندگی ، بهتر نیست
فراموش کرده اند، عاقبت انکار خدایت چیست
مگر ندانسته اند، خدا آن چه می کنند ،می بیند
هر دانه ای کاشت به داشت همان دانه می چیند
خبرکن مرا عاقبت طغیان گر و تکذیب کننده را
چه سرنوشتی دچار شود تکذیب کننده ی تو را
مگر نمیداند انسان ،خدا ناظر است به اعمالش
نپندارد چنین است که فراموش شده اعمالش
ناصیه اش، گرفته سوی عذاب می کشانیمش
یاغیان به خفت وخواری جاش،می نشانیمش
ز پش سر موی دروغگوگرفته کشان خواهدشد
فریادکند که یاریش کنند چه را توان خواهدشد
ماموران دوزخ به فرمان بزودی صدا خواهم زد
دست و پایش زنجیر و به ناصیه ،دار خواهم زد
نیست چنان که او میپندارد،هرگز اطاعتش مکن
سجده نما و تقرب جوی و جز خدا،عبادتش مکن



سالیان طولانی خانه ای نداشت فرزند
هر طیبی بود رفتند آخرش نشد فرزند
هردری که بود رفتند جز دری که بود هستی
وای به حالت ای انسان ، ناسپاسی و پستی
هر طبیبی هم رفتند آن طبیب نگفت چیزی
فکر مال دنیا بود هیچ نداشت به جز تیزی

سوره [۹۶] التین

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 

وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ ﴿۱﴾وَطُورِ سِینِینَ ﴿۲﴾وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ ﴿۳﴾لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ﴿۴﴾ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ ﴿۵﴾إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ ﴿۶﴾
فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ ﴿۷﴾أَلَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحَاکِمِینَ ﴿۸﴾


《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف》

سوگند به انجیر و زیتون ، طور سینا قسم
به این شهر امن و امان ، شهر دل ها قسم
که انسان به نیکوترین اعتدال شد سرشت
بدنبال اعمال پست رفت، دچارشد به زشت
کسانی که شایسته گشتتند در اعمالشان
بی منت به پاداش رسند، خوشا حالشان
چه شد باز تو تکذیب کردی ، روز جزا
سراغ داری ، نیکوترین داوری جز خدا


زیباترین خلایق نزد خدا جز انسان نیست
کفرخدا کند انسان پست تراز انسان نیست
به بهترین شکل و شمایل آفریده خدا ما را
ز عقل وکمال و عشق خود دمیده خدا مارا
پس اینهمه ناسپاسی و کفران ما از چیست
مگر در آفرینش ننوشت ناممان بر سرِلیست
به جز انسان کدامین آیت شد جانشین خدا
چه مجازاتی لایقیم از ناسپاسی چنین خدا
هاویه گفتن خدا جدی است پس توبه کنیم
حامیه خوردن ماحق است نهی هاویه کنیم


سوره [۹۵]قرآن -الشرح

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿۱﴾وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿۲﴾الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿۳﴾وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿۴﴾فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿۵﴾إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿۶﴾فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿۷﴾وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿۸﴾


《سر آغاز خدایی است کریم و رئوف》


آرام کردیم دلت را که آرامش دل فقط خداست
بار گران از دوش تو برداشتیم که لطف ماست
باری که از جهالتِ جاهلان به پشت تو نشست
به قدری گران بود که گویی پشت تو شکست
پس بدان که به دنبال دشواری ، آسانی است
یقینا چنین است که با هر سختی ، آرامی است
چون فراغت یافتی از سختی به طاعت کوش
با شوق و اشتیاق به شکرگزاری خدایت کوش



سنیه هایمان تنگ شده الهی در این عصرسنگی
دادرس ، دلمان که نیست دادرسی بر دلتنگی
پشت هایمان شکست از این همه بی عدالتی
اذن ظهور فرما منجیت کند به جهان عدالتی
رنگ و بوی تو نیست در میان مردمان دیگر
به جهالت برگشته اند به شکل و شمایلی دگر

پایان حزب ۱۲۰( پایان) قرآن.
ومن الله توفیق:

طبیب حافظ کریمی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 107 نفر 243 بار خواندند
امیر عاجلو (06 /04/ 1401)   | حافظ کریمی (06 /04/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (06 /04/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا