برترین حسِ سجده ها در این است
پیشانی به خاک و تن ها خاکین است
گوش زمین می کنیم پچ پچ ماها
در سماوات شنیده شود پچ پچ ها
فقط آسمان نیستا هُو دلِ ماست
نزدیکتر از آنیست آنی به ماست
زمین و آسمانها مملوک خداست
هرکجا مائیم یقین آنجاخداست
چون فاصله انداخته رجیم میان ما
ظلمست گوئیم زمین ما، آسمان خدا
از نطفه گی تا زمانیکه رَویم به خاک
هُو ، هَمرَهِ ماست رَبُ العالم الافلاک
باطاهِر و پاکان اَبدی مانَد و بس
هر نَفسُ یا طپشِ قلب و هوس
با دیده ی دل بنگری قطعا بینی
مکتوبِ خداست در کتب هر دینی
در محضر یزدان که یقین ناظر ماست
دریا به ما دریا و به هُو کم ترِ کاه ست
یقینا که حافظ روزی بیش از هزار
ببینی یزدان را به جلوه های فراز
تفکر نکنی تو، در ظلالت باشی
بی معرفتیست ،عاقبت رسوا شی
باذن خدا و خواست هُو در نَفسی
بر سجده در آیی بِجهی از قَفسی
بر کل جهان رحمت عالم ها شاه
بر تشنه ای ماند که کِشد آب ز چاه
ره را که به رهرو به کرم داده نشان
مختاری ره آیی و نیاُفتی چَهِ جان
۱۷شهریور ۱۴۰۱/طبیب حافظ کریمی (لسان الحال)
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 18 شهریور 1401 18:35
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
زهرا آهن 19 شهریور 1401 00:25
درود بر شما
مثل همیشه عالی
پایدار باشید به مهر