باز صدای دلنوازت برایم نغمه سرایی میکرد
تا که صدایت قطع شد
خورشید دلم غروب میکرد
در غروب پاییزی نگاهم،
با حضورت بهاری دل انگیز طلوع میکرد
نفس های پاییزم بخاطر وجودت چه بیقراری میکرد
شاخه درخت پاییزم بخاطر وجودت شکر گذاری میکرد
آن شاخه نمناک بهاری برای رویدن ات لحظه شماری میکرد
کاش لحظه ای به حضورم نائل میشدی
تا آسمان هم از خوشحالی،باران را انتخاب میکرد
کاش لحظه ای که تو را به آغوش میکشیدم
درسحرگاه زندگی خورشید باز طلوع میکرد
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 14 مهر 1401 12:41
درود بر شما
دادا بیلوردی 17 مهر 1401 23:02
درود بر احساستان
نادیا رودکی 17 مهر 1401 23:04
سپاسگزارم از لطف شما