جهان تهی ، درد انبسته ایست
کجا میکشد روزگاران، دلی
پی مرغ بسمل، بس آسیمه سر
نشاندند بر سینه ، تاج گِلی
مرا شیهه ی واژه ای جاودان
فلات غبارین نامی بلند
مرا وسعت سبز آزادیت
مرا ،بقعه ی بادهای پرند
پر از موطن یشمیم میکند
تویی مرد طرار افسانه ها
همان ناوک گات مغموم غم
حریق بنفشای پروانه ها
تویی شیوه ی هاتف ارغوان
پر از رنج شرقیست، آفاق تو
منم ابرک روزگار غزل
پر از گریه، در گوشه باغ تو
کجا میروی سایه ی ساز ما؟
کجا میروی شعر و آواز ما ؟!
کجا میروی ، دور تر مانده ایم
کجا مانده ای ، بال پرواز ما...
نظر 1
امیر عاجلو 20 امرداد 1401 21:35
درود و سلام موفق و مانا باشید