هر چه می خواهی از این رسوا شدن تعبیر کن
شهر را با حرفهای بیخودی درگیر کن
من نمی میرم چنین با سرنوشت پیش رو
فکر دعوا را غلاف قبضه ی شمشیر کن
نان مردم را مبر با این بخیلی های تلخ
حرف های مفت بسیارند خود را سیر کن
شیر را با دست خود خوردی اگر انصاف هست
دست خود را بی تامل در دهان شیر کن
هیچ می دانی دلم کی می شود خالی ز اشک
آب اقیانوس اطلس را برو تبخیر کن
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
محمد جوکار 17 دی 1394 19:02
گاه با انگور لبهایت ، کمی اعجاز کن
گاهگاهی عشق را با بوسه ، غافلگیر کن....بداهه
===================
درود و آفرینت باد جناب نادری عزیز