من یاد دوست کنم مدام و او انکار کند وجود مرا
لعنت به دوستی که انکار کند احوال مرا
این بود عاقبت فحش هایی که میدادی
به یار خائن قبلت که هر روز سلامش میدادی
چقدر یاد مرده و زنده اش میکردی
به قول خودت اگر نبودم حتما میمردی
کدام باورمان شود اکنون دوست بی مرام من
اینکه ما را خار نمودی و او را عزیز دشت و چمن
تو معنیه واقعیه یک عشق ناب بودی یک دوست
الحق که از کوزه همان برون طراود که در اوست
یادم تو را فراموش تو که با ما چنین کردی
ان نامرد خائن را دوباره عزیزش کردی
لذت ببر در کنار ان که به او فحش میدادی
بگو که عاشقش هستی به وقت هوشیاری
تنها یک گزینه هست باشد به یادگاری
که هر دوی شما را باید بست به گاری
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 24 آبان 1401 11:52
درود بزرگوار ا