منکر حال خرابت نشوم این روزها
تو بدانی و خودم این مسئله را
تو به فقدان کسی سوگواری اکنون
و نمیدانی که ما را چه کند سر در گم
نا امیدی برد به کام مرگ ان مریم ناز
و چه اید به سر تو در این ماتم باز
کاش میشد که بفهمم همدمی داری باز
که بدان تکیه کنی, مرهم دردت , چاره ساز
یا که خود سختیه راه را به جانت داری
غم و اندوه و فراغ و همدمی پوشالی
چندی از رفتن گذشت و انچه را ما دیده ایم
خاک گور مریم و حال پریشانت ملیح
یک غمی در سینه ام اتش به پا کرده کنون
که چرا ان دختر مظلوم نه ان مرد لعون
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 23 دی 1401 13:46
.مانا باشید و شاعر
سیاوش دریابار 27 شهریور 1402 16:39
درود فراوان