اتفاقا اتفاقی دوباره میبینی من و
اتفاقا اتفاقی میخوای بغل کنیم هم و
اتفاقا اتفاقی نمی افته زودتر برو
اتفاقا اتفاقی دستم و میبندم برو
اتفاقا اتفاقی از چشم افتادی گلم
اتفاقا اتفاقی جات و پر کردن تو دلم
اتفاقا اتفاقی وقتی زمان که میگذره
اتفاقا اتفاقی عشقش و از یاد میبره
اتفاقا اتفاقی دیگه نیا سراغ من
اتفاقا اتفاقی فهمیدم رفتی تو لجن
اتفاقا اتفاقی بوی لجن دوست ندارم
اتفاقا اتفاقی تا ته فرو رفتی تو...
اتفاقا اتفاقی دیر فهمیدی قدر من و
اتفاقا اتفاقی بالا میرم پیالم و
اتفاقا اتفاقی خوبه داری بد میسوزی
اتفاقا اتفاقی نشد حریف ما بشی
اتفاقا اتفاقی خواستی من و له بکنی
اتفاقا اتفاقی خودت نتونستی پاشی
اتفاقا اتفاقی میبینی حال خوبم و
اتفاقا اتفاقی دیر جنبیدی حالا برو
اتفاقا اتفاقی خدا خیلی دوستم داره
اتفاقا اتفاقی نگذاشت بمونم خمارت
اتفاقا اتفاقی از تو بهتر فراوونه
اتفاقا اتفاقی رفیقه و مهربونه
اتفاقا اتفاقی حالم باهاش خیلی خوبه
اتفاقا اتفاقی بالاست و در حدمونه
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 05 اسفند 1401 15:58
لطیف و دلنشین
کتایون رها 05 اسفند 1401 19:07
سلامم را پذیرا باش
به درج شعر خود در سایت اکتفا نکنید!!
به صفحه دیگر شاعران بروید!!
تشویق و نقد کنید!
آنان پاسخ میدهند و به رسم ادب به صفحه شما می آیند و
بدینگونه ارتباط صمیمانه و صادقانه ای را شاهد خواهیم بود
آیا این خواهش و استدعا را تکرار باید کنم ؟؟
این دفعه در مورد سروده تان سخنی ندارم!!! بماند برای بعد !!!
روزگارتان شاد و خرم باد