3 Stars

علمدار

ارسال شده در تاریخ : 03 آبان 1394 | شماره ثبت : H941574

با گریه دست کودکش را بوس می کرد
نذر سپاه حضرت قدوس می کرد
عباس را ...عباس نامیدش خداوند
زیرا که با شیران خود مانوس می کرد
بس زمزمه در گوش او می گفت کرار
او را به دشت کربلا مبعوث می کرد
بعد از گذشت سالیانی از روایات..
آری اشاره سید طاووس می کرد....
در کربلا نام ابوالفظل علمدار
هر بار ابن سعد را مایوس می کرد 
گو غیظ چشم و تیر مژگان ابوالفضل
در چشم بیدار عدو کابوس می کرد!
با یاد لعل خشک لبهای ابوالفضل
حسرت به دل شط خدا افسوس می کرد
بر قبضه دست خود اگر می برد عباس
با خون ؛ دشت غم ، چو اقیانوس می کرد
ادرک اخا ....خون خدا...دستان عباس
دست بریده را برادر بوس می کرد

مرتضی (اشکان) درویشی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 1 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 246 نفر 343 بار خواندند
مسعود احمدی (03 /08/ 1394)   | پوران محتشم (05 /08/ 1394)   | شاهد رحمانی (05 /08/ 1394)   | مرتضی (اشکان) درویشی (06 /08/ 1394)   | طلعت خیاط پیشه (06 /08/ 1394)   | جواد صارمی (06 /08/ 1394)   | فرامرز فرخ (07 /08/ 1394)   | مهدی صادقی مود (07 /08/ 1394)   | علیرضا خسروی (08 /08/ 1394)   | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (08 /08/ 1394)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :5


نظر 15

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا