به خاطرم تو سپردی که عشق زیبا است
که درک حس قشنگ تو معما است
نبوده بی سبب آنچه عاشقت گشتم
که میل به وصل تو هم تقدیر فردا است
ببخش نبوده که این ذره در قیاس به تو
به نزد تو که قیاس هیچ ،کنار دریا است
به یک نظر که به ما افکنی چه ها سازی
که آنچه را تو بخواهی به جان مهیا است
چه ها کنم که تو یک لحظه پیش ما باشی
که عاشق تو ،بی تو همیشه تنها است
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 2
دکتر سیدمحمدرضا لاهیجی 22 اسفند 1401 23:22
سلام و درود
شب خوش
به خاطرم تو سپردی که عشق زیبا است
بزرگوار در مصراعِ اوّل "سپردی" خود دارای یای نسبت است لذا "تو" حشوست
همچنین بر طبق فرمایش جناب شمیسا "زیبا" و معما همقافیه نیستند چرا که اصلِ زیبا به صورت
(زیب+ ا ) است!
منوچهر کشاورز 25 اسفند 1401 20:48
با سلام و احترام .ضمن تشکر و سپاس از توجه شما استاد عزیز و بزگوارو نقد به جای که فرمودین نواقص موجود در نوشته های این کمترین را به بزگواری استادانه ی خود ببخشید .بضاعت حقیر بیش از این نبوده .اعتقادی به شعر بودن مطالبی که مینویسم ندارم .چرا که از لحاظ صنایع ادبی نواقص فراوان دارد .آنچه به ذهن آمده را نوشته ام .البته که رعایت اصول و موازین شعر در ساختار آنچه نوشته میشود مهم میباشد و منتقد حق دارد اشکالات را تذکر دهند .با جان ودل پذیرای دیدگاه های سروران عزیزم هستم.اما چه کنم که بضاعت حقیر بیش از این نیست.همین مقدار که مورد توجه سروران عزیزم قرار گرفته خداوند را سپاسگذارم.حضورتان موجب دلگرمی و قوت قلب است.برقرار باشید انشالله