<<بهار>>
نوشِ تو نسیمیست که در جامِ بهار است
این، لحظهٔ شیرین شدن از کامِ بهار است
<با اینکه پُر از حسرت و دردیم نخور غم>
چون بعدِ زمستانِ تو، هنگامِ بهار است
وقتی که گُلِ گَردشِ ایّام بیاید -
سرمای دی و بهمنِ ما رامِ بهار است
با رفتنِ اسفندِ غمت روحِ تو شاد است
شادیِ روان، حاصلِ اقدامِ بهار است
با من سخن از مِهر بگو در تبِ احساس
چون دشمنِ پژمرده شدن، نامِ بهار است
تاریکترین شب بشود روز سرانجام
این بیتِ امین حاملِ پیغامِ بهار است
بگذار امیدت بشود صابر و صیّاد
با صبرِ تو " اندوهِ تو" در دامِ بهار است
#امین_مقدس
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 04 فروردین 1403 07:43
درود بر شما